بررودکریز

ساخت وبلاگ
تاریخ اماکن مکه ومدینه(6): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

   حرم

 

 

 

 

 

حرم به محدوده معینی از شهر مکه مکرمه اطلاق می شود واحکام خاصی برای آن وجود دارد  ، از جمله : ورود غیر مسلمان به آن محدده ممنوع است ، وکسی بدون احرام حق ورود به آنجارا ندارد ،در ایام حج ، پس انجام اعمال عمره تمتع تا اتمام مناسک حج، کسی مجاز نیست از آن محدوده خارج شود ، واگر مجرمی، در خارج حرم مرتکب جنایت گردیده  وارد آن شود کسی حق دستگیری ومجازات وی را در حرم نخواهد داشت ، احکام دیگری از قبیل صید در حرم ، کندن گیاه حرم ، وامثال آ ن  براین محدوده جغرافیائی ،مقرر شده است ، بنابر این حرم منحصر به مسجد الحرام نبوده بلکه مسجد الحرام جزئی از حرم  محسوب می شود، وداخل محدوده حرم است وحدود آن عبارت است از

1-  از شمال مسجد تنعیم که فاصله آن تامسجد الحرام ی6کیلو متر است.

2-  از جنوب اضاعه لبن سرراه یمن که فاصله تامسجدالحرام 12کیلومتر است.

3-  از شرق جعرانه سر راه طائف که پیامبر ص)برای عمره در آنجا محرم شدند.

4-  از غرب حدیبیه کنار راه سابق جده ومحل بیعت رضوان[1]

 

 

 

میقات

حال که حرم وحدودش را گفتیم و می خواهیم پا درحریمش گذاریم باید سری  به میقات بزنیم ،اصل آن موقات به کسر میم وسکون واو ،به معنای وقت وزمان وجای احرام بستن است، جمع آن مواقیت است،ودر بر گیرنده محل احرام ،  مانند، مسجد شجره، وجحفه وبعضا تنعیم وامثال آن ، آنچه مهم است نام یا تعدد فیزیکی این اماکن نیست ،بلکه جایگاه معنوی آن است ،فریاد رسائی است که به همه عاشقان حریم الهی فراخوان عمومی داده وهمه را به  بیابانی بی آب وعلف دعوت کرده است ،بیابانی که از همه تعلقات مادی عاری است ، جائی که فقط انسان عاری می پذیرد ، ومی گوید ، اگرعاشقی بیا، زیرا عا شق فقط معشوق رامی بیند ،  راه  دور ونزدیک، کوه وبیابان ،آسفالت وخاشاک صحرا ،خار مغیلان وخاک نرم ، چشمه آب شور وگوارا ، شب وروز برایش یکسان است ، سر از پا نمی شناسد ،خود را نمی بیند ، لحظات تاریخ را  با بی صبری شمارش معکوس نموده ، منتظر فرمان است وجایگاه ملاقات . آن مکان را نیز نمی بیند ، کاخ باشد، بیابان باشد ، یا روی سنگ خوارا ، از ما به سر دویدن است ، به هر شکل وقیافه ای که او بپسندد ،زشت باشیم یازیبا ،بدوی یا شهری ، باسود یا بی سواد، فقیریاثروتمند ،ما به آن کاری نداریم زیرا خوب آن چیزی است که ملک بپسندد ،  واو انسان فارغ از هرگونه آلودگی وتعلقات مادی می پذیرد، وفریادمی زند:  ای مسلمان همه تعلقا تت را دور بریز وبیا ، فخر نفروش ،قسم دروغ نخور ،جدال نکن ،هیچ موجودی را اذیت نکن ، حتی ضعیف ترین وریز تر ین حیوانات چسبیده به لباس وبدنت را،  جسمت را  نیازار وخونین نکن ،دست از مسواک بشوی، ناخن هایت را به حال خود واگذار، آفتاب را بر سایه ترجیح ده ،سرمه نکش، اصلاح نکن ، موی سرت را شانه نزن ، اگر به کلاهت علاقه داری  بینداز ، اگرجنس لباس ودوخت آن  تورا به خود مشغول ساخته است، از آن خارج شو ،اگر کفش زیبائی داری ، از پایت بیرون کن، اگر عطر گران بهائی استفاده می کنی آنرا بشوی وپاک کن ، اگر نوکر وکلفت داری از آنها جداشو زیرا همه عبدند ودر پیشگاه او مساوی  ، اگر سلاح در بر داری خودت را خلع سلاح کن ، اگر به همسرت وابسته ای آن را برخود حرام گردان وا گرخانم هستی ، لبا س حریرت وابریشمت  را دور بریز وزیور آلات خود را بیفکن و خالص بیا ، کفن بپوش ، به اصل خودت برگرد به خویشتن خویش ، آن طور که از مادر متولد شده بودی ماهیت تو آن است ،تو هستی وخودت ، و بقیه هیچ ،  اینجا خریدار دلند و قلب شکسته ، گناهانت را در نظر بیاور،درصدد جبران بر آی ، گریه کن، توبه نما ، شستشوی ظاهری را  آغاز  کن ، غبار چهره بزدای ، غسل احرام نما، خود را بشوی ،تصمیم بگیر تا همه بدی ها نفسا نی  رابشویی ، وغبار درون را نیز بزدائی ، دیگر رزالتی در بین نباشد ،  درون نیز مانند برون سفید بپوشد ،گوش دل را باز کن ،ندای ملکوتی خالقت را می شنوی ، فراخوان دارد ، دعوت عمومی ،البته با شرایط خاص خودش، با احتیاط پاسخ ده ، شاید تو مخاطب نباشی، تو آلوده ای، گناه کاری ،ممکن است لیاقت خطاب را نداشته با شی، بدان کجا هستی،  حتی امام سجاد ع) وامام صادق) با احتیاط جواب دادند ، درمیقات رنگ چهره آنها پریده بود، به خود می لرزیدند ، اشک می ریختند ، ساکت بودند ،صحابه سؤال کردند، یا بن رسول الله چرا لبیک نمی گوئید ، فرمودند  : می ترسم خداوند ،بفرماید لالبیک ، من تورا دعوت نکرده بودم  ، باید گفت : آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ،  اما ، نه ، نه ، یأس به خود راه مده ،ناامید نباش، او بز رگ است ،کریم است ،رحمان ورحیم است، ستارالعیوب است ، خودش دعوت نموده است ،ابراهیمش را واسطه قرار داده است ، بیش از همه تورا می شناسد ، از ماهیتت خبر دارد ،نیتت را آگاه است ،گناهانت را می داند، او مهربان است ، تورا باخودت مقایسه می کند نه با ائمه معصومین ع) آنهارا شفیعت قرارداده ا ست ،  پیامبرش ص) را به استقبالت فرستاده ، حج را برتو واجب کرده است، خجالت نکش ، جرأت کن، جسارت به خرج ده ، سرافراز باش، صدایت را بلند کن ،بگو لبیک اللهم لبیک ،  نترس رسوایت نمی کند ، بلند تر بگو،  تکرار کن، هفتاد بار بگو،  بهترین موقعیت را بد ست آورده ای ،تو دیگر آن فرد متکبر ،خود خواه نیستی ،  همه تعلقات مادی را  پشت سر انداخته ای ، تولد دوباه ای یافته ای ، هویت جدیدی داری، دیگر مجرم نیستی ، عنوان محرم پیدا کرد ه ای ،اجازه داری ،وارد حریمش شوی ، تو ای محرم دیار ،یار، گامی دوسه بردار ،اشکی دوسه هم بفشان ، سربرهنه وپابرهنه به مسجد الحرام آی ،وبه دریای مواج طائفین  پیوند وبرای عرفان عرفات آماده باش،تاشعورت را در مشعر بکار اندازی ونبرد بی امان علیه دشمن برون و درون را شیوه کار خودت قرار دهی .

 

[1]- .ادعیه حرمین ص429

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 260 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 18:26

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد

 

کد خبر: ۶۰۶۵۶۶
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۲:۱۰
 
 

روایت محسن رضایی از رشادت شهید دوران  

فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس با انتشار تصویری از سرلشکر خلبان شهید عباس دوران، سالروز شهادت این شهید شجاع و سرفراز ایران اسلامی را گرامی داشت.
 به گزارش مشرق،  محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس طی یادداشتی کوتاه به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید عباس دوران نوشت: سی تیر، سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس دوران از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
روایت محسن رضایی از رشادت شهید دوران
صدام حسین همواره بغداد را غیر قابل نفوذ و بسیار امن می نامید و برای نشان دادن قدرت سیاسی خود قصد برگزاری  کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد را داشت. ایران نتوانسته بود با اعتراض این کنفرانس را لغو کند.

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ هواپیمای شهید عباس دوران در حین انجام عملیات، دچار اصابت نیروهای پدافند ارتش عراق قرار گرفت اما فرزند شجاع و غیور ملت ایران پس از اجکت کردن خلبان کمکش، هواپیما را با هدایت خود به ساختمان کنفرانس کوبید و برگی زرین دیگر از فداکاری های این ملت قهرمان را ورق تاریخ باقی گذاشت.

یادش و نامش همیشه در تاریخ کشور ایران اسلامی گرامی باد.

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : روایت محسن رضایی از رشادت شهید دوران , نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 273 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:16

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
  کد خبر: 106267چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 20:35
 
 
مروری بر عملیات «فتح 8»
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): عملیات «فتح 8» که عمیق‌ترین عملیات کماندویی ایران در خاک دشمن شناخته می‌شود، در روز 28 تیر ماه 1366 در منطقه‌ شمالی‌ استان‌ «موصل‌» عراق‌ که عقبه‌ محور شمالی‌ جبهه‌ دشمن‌ شناخته می‌شد و با هدف انهدام‌ اماکن‌ تاسیساتی‌ و پایگاه‌های‌ نظامی‌ دشمن‌ و حمایت‌ از معارضان‌، کُرد عراق‌ انجام شد.
  

سال ‌1366 به‌ عنوان‌ هفتمین‌ سال‌ جنگ‌ تحمیلی، سال‌ پرکار و با فراز و نشیبی‌ برای‌ نیروی ‌زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و بویژه‌ قرارگاه‌ برون‌ مرزی‌ «رمضان» در جبهه‌ شمالی‌ و کردستان‌ عراق‌ بود.

یکی‌ از ده‌ها عملیات‌ نامنظم‌ و تهاجمی‌ این‌ سال، عملیات‌ نامنظم‌ «فتح‌8» نام دارد که در منطقه‌ شمالی‌ استان‌ موصل عراق‌ و حوالی‌ شهر «اتروش» بود.

این‌ حمله‌ با رمز «یارسول‌ الله» در شامگاه ‌28 تیر ماه‌1366 با هدف‌ انهدام‌ تأسیسات‌ نظامی‌- اقتصادی‌ دشمن‌ و حمایت‌ از مبارزین‌ عراقی‌ آغاز شد.

نیروی عمل‌کننده ایران در این عملیات، یعنی «گردان مالک‌اشتر تیپ 66» نیروهای ویژه‌ی هوابرد با تقدیم یک شهید (حسین ترکمن‌پری) و چهار مجروح، عملیات ویژه‌ خود را در فاز تک‌مستقیم (با بهره‌گیری از نیروهای تکاور) و هم‌زمان فاز تک ادواتی (با بهره‌گیری از نیروهای راکت‌انداز مینی‌کاتیوشا و خمپاره‌انداز 120 میلی‌متری)، در ارتفاعات کانیکا و قلعه‌ کانیکا در شمال شهر اتروش اجرا کردند.

عملیات فتح از حیث بعد مسافت، عیق‌ترین عملیات کماندویی جمهوری اسلامی در خاک دشمن در طول دوران دفاع مقدس محسوب می‌شود.

طی‌ این‌ یورش‌ پایگاه‌ و مقر حفاظتی‌ ارتش‌ عراق‌ در منطقه‌ اتروش‌ سقوط‌ کرده و منهدم‌ شد. به‌ همراه‌ آن، بخشی‌ از تجهیزات‌ نظامی‌ از جمله‌ 35 دستگاه‌ خودرو سبک‌ و نیمه‌ سنگین‌ ارتش‌ عراق‌ از بین‌ رفت.

همچنین‌ چهار دستگاه خودرو حامل‌ مهمات‌ و یک‌ انبار مهمات‌ دچار آتش‌ شد و ده‌ها سلاح‌ نیمه‌ سنگین‌ و سنگین‌ منهدم‌ شد.

مقر سازمان‌ امنیت‌ مرکز حزب‌ بعث‌ و«جیش‌الشعبی» در شهر اتروش‌ نیز ویران‌ شد و در مجموع‌830 نفر از نیروهای‌ دشمن‌ کشته‌ و زخمی‌ شده‌ یا به‌ اسارت‌ رزمندگان‌ اسلام‌ و معارضان‌ کرد عراق‌ در آمدند.

از دیگر دستاوردهای این عملیات می‌توان به سقوط و انهدام بیش از 40 پایگاه و مقر حفاظتی، انهدام مرکز آتش‌بار توپ‌خانه‌ اتروش، انهدام سازمان امنیت مرکز حزب بعث و مقر جیش‌الشعبی شهر اتروش، انهدام بخشی از تجهیزات نظامی دشمن در منطقه از جمله 35 دستگاه خودرو سبک و نیمه‌سنگین نظامی، چهار دستگاه خودرو حامل مهمات و یک انبار مهمات، هفت قبضه خمپاره‌انداز، دو قبضه دوشکا و دو قبضه ضدهوایی، بیش از 800 نفر از نیروهای دشمن کشه و زخمی شدند، اشاره کرد.

همچنین 30 نفر هم به اسارت رزمندگان ایرانی در آمدند.

 
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : مروری بر عملیات «فتح 8», نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 262 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:15

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
  کد خبر: 106249چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 17:18
 
 
روزی که شهید عباس دوران نقشه‌های صدام را خنثی کرد
 
روزی که شهید عباس دوران نقشه‌های صدام را خنثی کردشهیدخبر(شهیدنیوز): عملیات هوایی شهید دوران در روز 30 تیر 1361 نقش مهمی در خنثی کردم تلاش های سیاسی صدام برای جلب حمایت کشورهای جنبش عدم تعهد داشت.
  

 صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود که این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضی خاک ایران نیست و همه‏ چیز محدود به اهداف نظامی نمی‌شود. بلکه این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است.

در این شرایط به طور مسلم یکی از ابزارهای موجود، استفاده از فشارهای سیاسی و افزایش تحرکات سیاسی با هدف جلب حمایت کشورها برای کمک نظامی و سیاسی و تضعیف دشمن بود. به عبارت دیگر، برخورداری هر یک از کشورهای ایران و عراق از یک نظام سیاسی برتر در منطقه مقدمات پیروزی را فراهم می‌کرد.

قبل از آزادسازی خرمشهر، عراق در چنین جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و می‌توانست با فشارهای سیاسی، خود را به ما تحمیل کند ولی با آزادسازی خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بین‏‌الملل شاهد شکست نظامی – سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ برنده خود را برای اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.

وقتی خرمشهر آزاد شد، کشورهای عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. آمریکا و برخی کشورهای عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏‌بس برقرار شود.

بهترین راه خروج عراق از این بحران برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد بود، زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و حربه‏‌های دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرنده‌ای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها جلوگیری شود.

خلبان عباس دوران که بود؟

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

دوران، وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد. او در طول جنگ بیش از 120 پرواز جنگی داشت.

بارها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال 1359 در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانچه می‌گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را عباس دوران و خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود، تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که عباس دوران، ماموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

روز 30 تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

ماجرای این مأموریت که در آن عباس دوران به شهادت رسید را از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان می خوانید:

قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏‌های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱»، من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲»، محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳»، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیماهای شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳، نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏‌ها به هواپیمای اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می‌گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می‌گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

بعد از تخلیه بمب‏‌ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می‌شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهدها در آن برگزار شود.

زمانی که بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم آتش بی‌امان و شدید دشمن قطع نمی‌شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی‌دانم اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم)، یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت: «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم.»

کاظمیان درباره عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران انجام داده است، می‌گوید: «من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏های زیادی با او شرکت کردم . مهم‏ترین آنها عملیات فتح‏‌المبین و عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهدها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏‌ترین مأموریت‏‌ها را قبول می‌کرد و به تنها چیزی که فکر می‏‌کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏‌باران اسکله‌های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می‌کنید مواظب اطراف باشید.»

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

ناامن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می‌گوید: «این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد برگزار می‌شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می‌شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می‌گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می‌کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال ۱۳۶۱) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیماها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h3» قرار دارد.*

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای ۸۵ درصد است. 6 خلبان این سه هواپیما نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام 6 بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می‌داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

در این عملیات، نیت، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آنها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن، دوران که «لیدر»(سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می‌کرد اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آنها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏‌اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی‌توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت: اگر می‌توانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون. که بعد از این گفت‏‌وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعدها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject» (به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.»

صبح روز 30 تیرماه ۱۳۶۱، عباس دوران که در تعداد پروازهای جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت.

*****************

* در عملیات حمله به « h3 » جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک حمله غافلگیرکننده تعداد زیادی از هواپیماهای جنگی رژیم بعث عراق را از بین بردند. عراق این هواپیماها را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش به منطقه‌ای در نزدیکی مرز اردن منتقل کرده بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد ایران بتواند در یک منطقه دورافتاده عراق عملیاتی انجام بدهد.

منبع: ایسنا

   

 

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : روزی که شهید عباس دوران نقشه‌های صدام را خنثی کرد, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 263 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:14

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
   
 
 
  کد خبر: 106094چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 12:15
 
 
اسیران عراقی مبهوت انسانیت رزمندگان ایرانی
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): آب دادن به اسرا کار پیش پا افتاده ای بود که رزمندگان در جبهه ها هنگام به اسارت درآوردن بعثی ها انجام می دادند.
  

تاریخ دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران، پر است از ایثارگری ها و حرکات انسان‌دوستانه رزمندگان اسلام.


 
در جریان آغاز عملیات والفجر 2 در منطقه پیرانشهر، چند تن از نیروهای بعثی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند که در تصویر زیر، یک رزمنده ایرانی مشغول سیراب کردن یک اسیر عراقی است.

 

به دلیل حاکم بودن روح اسلام در جبهه ها، این رفتارها بصورت کاملا عادی میان فرزندان غیور ایران جاری بود و در آنها نهادینه شده بود و چیزی نبود که قاب یک یا دو تصویر جا خوش کند.

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: 
 
نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
  
   کد امنیتی:
 
 
 
 
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : اسیران عراقی مبهوت انسانیت رزمندگان ایرانی, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 437 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:14

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
  کد خبر: 106286چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 22:35
 
 
اجلاسیه 3000 شهید خراسان شمالی برگزار می‌شود
 
 اجلاسیه 3000 شهید خراسان شمالی برگزار می‌شودشهیدخبر(شهیدنیوز): استاندار خراسان‌شمالی گفت: ترویج فرهنگ شهادت و ایثارگری باید از محورها و اهداف اصلی اجلاسیه ۳۰۰۰ شهید استان باشد.
  

محمدرضا صالحی در دیدار با فرمانده سپاه جوادالائمه‌(ع)‌ خراسان‌شمالی اظهار کرد: برگزاری کنگره 3000 شهید استان در راستای تکریم خانواده‌های شهداست و می‌تواند زمینه‌ ساز آشنایی جوانان با افکار و اهداف شهدا باشد.

وی افزود: اعمال نظارت دقیق بر روند اجرایی این اجلاس در راستای پرهیز از افراط و تفریط می‌تواند زمینه ایجاد آسیب‌ها و پیامدهای منفی بر روی نسل جوان را از بین ببرد.

وی ادامه داد: تکریم و حفظ شان و جایگاه مهمانان باید از دیگر اولویت‌های مسئولین ذی‌ربط در برگزاری این کنگره باشد.

صالحی تاکید کرد: برگزاری اجلاسیه ۳۰۰۰ شهید استان با مشارکت و وحدت رویه میان مسئولین و آحاد مردم استان به بهترین شکل ممکن و تاثیرگذارترین روش امکان پذیر خواهد بود.

سردار مرتضوی فرمانده سپاه جوادالائمه‌(ع)‌ خراسان‌شمالی نیز در این دیدار برگزاری این کنگره را یک رویداد فرهنگی بزرگ دانست و افزود: در تلاشیم تمام فعالیت‌های کمیته‌های اجلاسیه در راستای جلوگیری از کانال‌های موازی کاری و همسو با برنامه‌های اجرایی سطح استان باشد./ایسنا

   




نوع مطلب : | بازدید : 1
برچسب ها : ,
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : اجلاسیه 3000 شهید خراسان شمالی برگزار می‌شود, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:12

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
  کد خبر: 106260چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 20:10
 
 
ماجرای پرواز آسمانی «عباس دوران»
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): یک خلبان دوران دفاع مقدس گفت: تبلیغات مداوم عراق مبنی بر امن بودن پایتخت، رایزنی های دولت برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس غیرمتعدها را بدون نتیجه گذاشت؛ تنها راه عملیات هوایی در بغداد بود.
  

وقتی با او حرف میزنیم، از فحوای کلامش فقط یک چیز را می توان متوجه شد که می گوید:من سرباز ایران هستم!

مردی که درون وجودش یادگاری های جالبی دارد، یادگاری هایی که شاید با هیچ چیز در دنیا عوض نکند. او در تن خود خرده ترکشهایی را بیش از سه دهه است که حمل می کند و با متانت و آرامش ماجرای آنهارا شرح می دهد.

او از سه نفر دیگر یاد می کند که غرور بغض آلودی را برای هر شنونده ای بوجود می آورد؛ شهید عباس دوران، مرحوم محمود اسکندری و آزاده ی جانباز منصور کاظمیان برای اینکه ایران برای ما همیشه ایرانی بماند، دل به آسمان زدند.

او کسی نیست جز ناصر باقری ششدهی، کسی که تمام سالهای جنگ برای دفاع از تمامیت ارضی ایران اسلامی حضور داشته و هیچ طلبی از هیچکس و هیچ کجا ندارد.

 

ماجرای پرواز آسمانی «عباس دوران»

ناصر باقری در سال ۱۳۵۲ به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد و پس از طی دوره های آموزشی در ایران و آمریکا به جمع خلبانان F۴ پیوست، وی در دوران دفاع مقدس در اغلب عملیات های شاخص جنگ تحمیلی و در بیش از ۱۰۰ ماموریت برون مرزی حضور موثر داشته، یکی از حوادث مهم جنگ که باقری در آن نقش پر رنگی ایفا کرده، عملیات بغداد با هدف نا امن کردن این شهر برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس جنبش عدم تعهد بوده است.

به سراغ وی رفتیم تا از خاطرات آن روز برایمان بگوید؛ او از ماجرای عملیات بغداد در ٣٠ تیرماه ١٣٦١ به گونه ای سخن می گوید که شنونده فقط این را می فهمد؛ دفاع از ایران و جان فدا کردن دراین راه شیرین تر از هر کار دیگریست.

خلبان باقری که از شرکت کنندگان در عملیات لغو کنفرانس غیرمتعهد ها در بغداد بوده در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به شرایط حاکم بر آن ماموریت و فضای سیاسی کشور گفت: با برگزاری این کنفرانس در عراق ریاست جنبش عدم تعهد به مدت ۸ سال به صدام حسین واگذار می شد که از نظر بین المللی و سیاسی این موضوع می توانست تبعات زیان باری را در شرایط جنگی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند.

وی افزود: تبلیغات مداوم عراق مبنی بر امن بودن پایتخت این کشور، رایزنی های دولت وقت و سایر ارکان نظام برای جلوگیری از برگزاری این کنفرانس در بغداد را بدون نتیجه گذاشت و تنها راه عملی موجود ناامن کردن بغداد از طریق عملیات نظامی بود.

باقری با اشاره به ممکن نبودن عملیات زمینی و نرسیدن برد توپخانه به بغداد گفت: تنها راه موجود نا امن کردن آسمان بغداد و حمله هوایی بود که اجرای این عملیات به نیروی هوایی ارتش واگذار شد و گروهی در ستاد نیروی هوایی طراحی این عملیات را انجام دادند که اجرای آن به پایگاه سوم شکاری شهید نوژه محول شد.

وی اظهار داشت: از آنجایی که این عملیات بیشتر جنبه سیاسی داشت و هدف آن نا امن کردن آسمان بغداد بود میزان خسارتی که به دشمن وارد می شد مطرح نبود؛ به همین دلیل مخازن پالایشگاه الدوره بغداد بعنوان هدف انتخاب شد چون در صورت آتش سوزی خاموش کردن آتش آنها مشکل بود و از نظر تبلیغی بسیار مناسب بود.

خلبان باقری با اشاره به دیواره پدافندی که صدام بغداد را در آن محصور کرده بود گفت: با توجه به تبلیغات گسترده بعثی ها مبنی بر امن بودن آسمان بغداد تعداد بسیار زیادی از سامانه های پدافندی را در اطراف بغداد مستقر کردند تا از حمله هوایی جنگنده های ایرانی جلوگیری کنند.

این خلبان دوران دفاع مقدس تصریح کرد: در آن ایام فرانسه موشک های رولند را در اختیار عراق گذاشته بود که ما هیچ اطلاعی از آنها نداشتیم و در صورت هدف قرار گرفتن به وسیله آنها هیچ گونه اطلاعی برای مقابله با آنها نداشتیم که این موضوع اجرای عملیات را با دشواری های خاص خود مواجه می کرد.

باقری با بیان اینکه خلبانان این عملیات را از بین کسانی انتخاب کردند که بیشتری تعداد پرواز بر فراز بغداد را داشته اند گفت: اسامی خلبانان مستقیما از تهران اعلام شد که شش نفر خلبان و سه فروند هواپیما برای این ماموریت انتخاب شده بودند و در کنار آن هواپیمای سوخترسان و هواپیمای «تاپ کاور» نیز حضور داشت.

وی افزود: برای انجام این ماموریت عباس دوران، محمود اسکندری، اکبر توانگریان، منصور کاضمیان، خسروشاهی و من انتخاب شده بودیم که درصد ریسک عملیات یا همان احتمال هدف قرار گرفتن را ۸۵ درصد اعلام کردند.

خلبان باقری با اشاره به روز اجرای عملیات اظهار داشت: بیاد دارم روز آخر ماه مبارک رمضان بود که به همراه سایر خلبانان برای بریفنیگ و انجام مقدمات پرواز راهی پست فرماندهی شدیم، هوا تاریک بود و پس از توجیه مسیر پروازی به اتاق چتر و کلاه رفتیم و از آنجا هم به سمت هواپیما حرکت کردیم.

وی گفت: در اجرای این ماموریت قرار بر آن بود که هواپیمای عباس دوران و اکبر توانگریان به عنوان پرواز اصلی و هواپیمای ما بعنوان رزرو عملیات باشد، اما هنگامی که در ابتدای باند قرار گرفتیم هواپیمای دوران با اشکال در سیستم INS مواجه شد.

باقری با بیان اینکه در این موقعیت هواپیمای رزرو که هواپیمای ما بود به جای دوران بعنوان لیدر قرار گرفت تصریح کرد: قبل از انجام پرواز اسکندری این اطمینان را به من داده بود که این پرواز را ما انجام خواهیم داد و همان چیزی اتفاق افتاد که محمود اسکندری پیش بینی کرده بود.

وی افزود: پس از آنکه ما پرواز کردیم هواپیمای اکبر توانگریان نیز با مشکل روبرو شد و بدلیل اینکه عملیات به صورت تک فروندی ممکن نبود عباس دوران با وجود اشکال در سیستم هواپیمایش در ابتدای باند قرار گرفت و به عنوان شماره ۲ پرواز کرد.

خلبان ناصر باقری با اشاره به فضای حاکم در بغداد و هوشیار بودن پدافند عراق گفت: با توجه به هوشیاری پدافند عراق در آن ساعت از صبح حدس من این بود که عملیات لو رفته است چرا که آتش بی امان پدافند بعثی ها هواپیمای ما را هدف گرفته بود اما توانستیم هدف را پیدا کنیم و بمباران را انجام دهیم.

وی اظهار داشت: یکی از گلوله هایی که به سمت ما شلیک شد به «کاناپی» کابین جلو برخورد کرد و از آنجا به کابین عقب آمد و در کابین عقب منفجر شد که با انفجار آن تمام ترکش هایش به بدنم اصابت کرد؛ که این لحظه مصادف بود با آخرین تماس رادیویی با منصور کاظمیان که او گفت ما را زدند، و من هم در پاسخ به او گفتم ما را هم زدند!

باقری با بیان این که پس از آن دیگر اطلاعی از دوران و کاظمیان نداشتیم، افزود: وقتی به پایگاه برگشتیم و از هواپیما پیاده شدیم تازه متوجه شدم که ترکش خورده ام و از ناحیه گردن و بازو دچار خونریزی شده ام که سریعا مرا به بهداری بردند، در بهداری بودم که دیدم رادیو عراق دارد مصاحبه با منصور کاظمیان را که در بیمارستان استخبارات عراق بود بصورت زنده پخش می کند.

وی ادامه داد: پس از مداوا زمانی که به خانه برگشتم با اشک های همسر و فرزندم مواجه شدم که تصور کرده بودند من شهید شده ام.

این خلبان دوران دفاع مقدس که هم اکنون در یکی از خطوط هوایی تجاری کشور مشغول به پرواز است با اشاره به ویژگی های شخصیتی مرحوم محمود اسکندری تصریح کرد: اسکندری مرد انجام ماموریت های سخت بود و در تمام ماموریت های خود به خوبی ظاهر شد چراکه وقت انجام عملیات تمام فکر و حواسش بر انجام آن ماموریت بود.

وی در پایان گفت: به همین دلیل بود که در چنین ماموریتی که درصد ریسک آن ۸۵ بود توانست با انجام ماموریت به سلامت در پایگاه به زمین بنشیند.

 

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : ماجرای پرواز آسمانی «عباس دوران», نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 271 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:12

 
پنجشنبه 31 تير 1395 :: نويسنده : احمد
  کد خبر: 106240چهارشنبه، 30 تیر 1395 - 18:58
 
مکتب الشهداء (1)
علی وار در دل شب
 
 علی وار در دل شبشهیدخبر(شهیدنیوز): سردارشهید علی شفیعی همیشه تشنه بود. تشنه تغییر و تحول، تشنه فقرزدایی، برقراری نظم و اجرای عدالت. جای ما یا در پشت جبهه بود یا در مسجد الرسول(ص). ما دیدیم که علی شب‌ها از مسجد بیرون می‌روفت و دیر وقت برمی گشت.
  

در "مکتب الشهداء" پای درس شهدای لشکر 41 ثارالله می‌نشینیم و به معرفی سیره شهدای استان می پردازیم.

در مکتب الشهدا سعی بر آن است که بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب شهدا به عنوان پرچم و نشانه راه معرفی شوند تا سایرین با تمسک به آنان طی مسیر کنند:

یاور محرومان

علی (سردارشهید علی شفیعی)همیشه تشنه بود. تشنه تغییر و تحول، تشنه فقرزدایی، برقراری نظم و اجرای عدالت. جای ما یا در پشت جبهه بود یا در مسجد الرسول(ص). ما دیدیم که علی شب‌ها از مسجد بیرون می‌روفت و دیر وقت برمی گشت. چند بارسئوال پیچش کردیم.

گفت: من ازشما می‌پرسم چه می‌کنید و کجا می‌روید؟

یک شب تعقیبش کردیم و دیدیم یک گونی روی دوشش انداخته و از این کوچه به آن کوچه می‌رود. محله‌های محروم نشینی بودند که علی خانه‌هایی را نشان کرده بود. در می‌زد. چیزی را پشت در می‌گذاشت و می‌گذشت؛ بدون آنکه شناخته شود. علی از درون سختی‌های زندگی بیرون آمده بود و نمی‌خواست سختی‌های مردم را ببیند. او خوب می‌دانست سر گرسنه بر زمین گذاشتن یعنی چه.          

راوی: احمد نخعی همرزم شهید

حرمت بیت المال

هیچ وقت ندیدم حاج عبدالمهدی مغفوری از ناهار خوری سپاه غذا بگیرد. موقع ناهار از باقیمانده غذای بچه‌ها که روی میز مانده بود استفاده می‌کرد. یادم است یک روز دیدم از داخل سطل آشپزخانه چیزی را بیرون می‌آورد، جلو رفتم و متوجه شدم تعدادی سیب درختی سالم را در دستش گرفته است؛ سپس رفت آنها را شست و به بچه‌ها گفت: هر کس سیب می‌خواهد بیاید بگیرد.

ایشان با این برخورد شایسته یادآوری کرد این سیب دور ریخته شده، قابل خوردن بوده و هر کس این کار را کرده اسراف نموده است. کلاً به هرچه که از بیت المال بود حساسیت مکتبی نشان می‌داد.

ازنمونه‌های بسیاراینکه: روزی برادری روی تخته سیاه جمله‌ای نوشته بود، ایشان وقتی وارد کلاس شد و جمله را دید گفت: نوشتن این موضوع نه ضرورت داشته و نه به کار ما می‌آید پس اضافه است و نهایتاً بیهوده اسراف کردن گچ است که از بیت المال تهیه شده. همین کلامش برای بچه‌ها درس عبرت شد. همین انسان شریف که در خیلی از موارد شرعی سخت‌گیری می‌کرد، قلب مهربانی داشت که کانون خیر و برکت بود.                                             

راوی: حمید رفیع نوری

دفاع پرس

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : علی وار در دل شب, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 259 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 9:11

 

چهارشنبه 30 تیر 1395 :: نویسنده : احمد
ده خاطره از شهید عباس دوران

1) در یکی از روزهای بهار سال 1360 مسئولین شهر شیراز تصمیم می گیرند به خاطر رشادت ها و دلاوری های عباس دوران، یکی از خیابان های شهر شیراز را به نام او کنند؛ لذا از دوران دعوت می شود تا در مراسم شرکت کند و او نیز قبول کرده و به آن جا می رود که از دوران به شایستگی تقدیر می شود.
چون او ضربات مهلکی به دشمن وارد نموده بود، همیشه عوامل نفوذی دشمن قصد ترور وی را داشتند که یکی از این موارد هم در همین زمان بود که خوشبختانه این ترور عقیم ماند.
درد دل خود عباس
هشتم تیر 1360
دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟
باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. 

2) در طول پرواز صحبت نمى کرد. همواره مى گفت: اگر از مسیر منحرف شده و یا حالت نامتعادلى داشتم، با من صحبت کنید، خودتان هم مواظب اطراف باشید. همچنین بسیارى از دوستانش از زبان او شنیده بودند که اگر روزى هواپیماى من مورد هدف قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمى کنم و با آن به قلب دشمن حمله ور مى شوم.

3) وقتی قرار شد به پاس کاردانی های وجانفشانی های مکرر از پایگاه هوایی بوشهر به تهران انتقال یافته ودر ستاد عملیات نیروی هوایی خدمت کند. همسرش فوق العاده خوشحال شد واو را تشویق کرد تا هرچه زودتربرای انتقال اقدام کند.اما اودر دفتر یادداشتش نوشت. باید بازبان خودش قانعش کنم انتقال به تهران یعنی مرگ من چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است.

4) تابستان۱۳۶۱صدام حسین بر برگزاری کنفرانس سران غیر متعهدها دربغداد پافشاری و تاکید داشت وچند ماه زودتربنزهای تشریفات خریداری شد برای اجلاس. را در اتوبان های بغداد به نمایش گذاشت اما صبحگاه تیر ۱۳۶۱آخرین پرواز عباس دوران .جولان بر فراز بغداد با جنگنده دوست داشتنی اش E3_F4 ۶۵۷۰ وبمباران پالا یشگاه الدوره بود .اوضمن نمایشی از عزت وشجاعت .جنگنده ی شعله ورش راباخشم وکین بر قلب دشمن فرود آورد تا خواب صدام را پریشان کرده و میزبانی اجلاس سران غیره متعد ها را ازاو بگیرد.

5) او به عنوان لیدر دسته ای دو فروند یF_14 برای مقابله با تجاوز هوایی ۹فروند هواپیمای دشمن از زمین بلند شد ند. دقایقی بعد در حالی کنترل زمینی به آنها هشدار می داد که مراقب باشند تا مورد اصابت قرار نگیرند در آسمان خوزستان به سوی جنگندها مهاجم حمله ور شد وبا سرنگون کردن دو فروند میگ۲۳عراقی بقیه را مجبوربه فرار کرد . این نبرد درخشان هوایی در جدول آمارهای و رکود درگیری های هوایی جهان بانام A_DoWran بسیار پر آوازه وبرای هر ایرانی غرورآفرین است.

6)عملیات در تاریخ 1359.9.7 شروع می شود. در همان ساعات ابتدایی نبردف در یک عملیات متحورانه عباس دو ناوچه نیروى دریایى عراق را در حوالى اسکله «الامیه» و «البکر» سرنگون کرد. تا پایان عملیات، دوران و همرزمانش مرتبا هواپیما عوض می کردند. بطوریکه بعد از فرود، دوران از هواپیما پیاده می شد و به هواپیمای دیگری که مسلح بود سوار می شد و به نبرد ادامه می داد. عباس بی‌نهایت شجاع بود. آن روزها سخت‌ترین مأموریت‌ها را قبول می‌کرد. در این عملیات به او که درحال پرواز بود اطلاع دادند باید عملیات نیمه تمام رها شود، که عباس قبول نکرد و با رشادت تمام این دو اسکله را نابود ساخت. چنان چه مى‏گفتند و به اثبات هم رسیدف نیروى دریایى عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبرى به نابودى کشاندند.

7)امروز پرواز cas انجام دادیم من شماره دو بودم . شماره یک سرتیپ محمود ضرابی خلبان و عسگری کمک بود ، شماره دو من خلبان و پیروان کمک بود .
در طول مسیر در ارتفاع بالا پرواز می کردیم . اهواز را در ارتفاع 5 هزار پایی قطع و نیروهای دشمن را کاملا دیدم . آنها به طرف ما تیراندازی می کردند . البته 5 دقیقه دیرتر روی هدف رسیده بودیم و با یک دسته هواپیماهای اف 5 خودی روبرو شدیم که البته اتفاقی نیفتاد . نیروی های دشمن در حال کندن سنگر بودند و ما هم نیروی توپ خانه و یا زرهی که همراه با فرمانده و تجهیزات باشد نداشتیم ، به هر حال راکتها و فشنگها را روی آنها ریخته و خیلی واضخ دیدم که یکی از تانکها آتش گرفت ، البته موقع زدن راکت در ارتفاع پانصد پایی بودم .

8)در آستانه عملیات بیت المقدس، دشمن دست به تحرکات گسترده ای زده بود و مرتبا نیرو و تجهیزات به جبهه های جنوبی ارسال می کرد. لذا از سوی نیروی هوایی تدبیری اندیشیده شد تا ضربه ای کاری به دشمن وارد شود لذا بعد از کسب اطلاعات لازم و تهیه نقشه های پروازی، تصمیم بر این شد که در یک عملیات گسترده هوایی عقبه دشمن از جمله نفرات و تجهیزات آنها از ارتفاع بالا بمباران شدید شود.
در 29 اسفند سال 1360 طرح آغاز شد و دوران به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازیف انتخاب و 15 نفر از خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز انتخاب شدند. بعد از توجیهات لازم توسط دوران، همگی به پرواز درآمدند و با هدایت او مواضع دشمن به سختی بمباران شد و راه برای فتح خرمشهر هموار گردید.

9) عباس دوران در طول 22 ماه حضور در جنگ 120 پرواز عملیاتی داشتند. آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که غیرممکن است.  شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد. در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزوداشتند او را اسیر کنند.

10)این عملیات برای جمهوری اسلامی از نظر سیاسی بسیار مهم بود. اگرکنفرانس سران کشورهای غیره متعهد در بغداد برگزار می شد صدام به مدت ۸سال ریاست آن را به عهده می گرفت .تنهاراهی که می شودازبرگزاری کنفرانس جلوگیری کرد.ناامن نشان دادن بغداد بود برگزاری بود که صدام به امنیت آن افتخار می کرد . عباس با این حرکت شهادت طلبانه اش باعث شد که این اجلاس به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود..به آسمان پرکشید...باروحی به وسعت آسمان . قصد ترک سفینه ی آتش گرفته را نداشت این را بارها قبل از حادثه به دوستانش گفته بودکه ( بعثی ها آرزوی اسارت مرا به گور خواهند برد ) عاشقانه در حالی که به کابین عقب خود دستور خروج اضطراری داده و دستگیره ی خروج او را کشیده بود جنگنده ی شعله ورش را به یکی از ساختمانهای نظامی بغداد کوبید واز حجم انبوه دود و آتش برای مشاهدی جمال الهی به آسمان ها پرکشید..  پس ازسال ها غربت در روز دوم مرداد ۱۳۸۱بقایای پیکر پاک سرلشکرشهید عباس دوران به خاک میهن بازگشت تا این سند افتخارهمیشه جاویدان تاریخ ایران اسلامی در سرزمینی که دوست داشت تشییع ودر دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شود..

آوینی*




 


موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ده خاطره از شهید عباس دوران
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : ده خاطره از شهید عباس دوران, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 261 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:04

 

چهارشنبه 30 تیر 1395 :: نویسنده : احمد
کد خبر: 81307675 (4226697) | تاریخ خبر: 19/06/1393 | ساعت: 15:57|
 

شجاعت شهید سرلشکر خلبان دوران کابوس شب و روز صدام

تهران - ایرنا - ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران، شهدای بیشماری را تقدیم آرمان های مقدس نظام اسلامی کرده که در این میان شهید سرلشکر خلبان «عباس دوران» شهیدی است که آوازه شجاعت و دلاور مردی های آن به کابوس شب و روز صدام و مزدورانش تبدیل شد و بارها دل آنها را لرزانده بود.

 

شهید سرلشکر خلبان «عباس دوران» در سحرگاه 30 تیر 1361بر فراز حریم هوایی بغداد به پرواز درآمده و پالایشگاه الدوره در ضلع جنوبی بغداد را نشانه می رود. وی، تمامی بمب های هواپیمای خود را بر روی پالایشگاه الدوره فرو می ریزد، اما هواپیمایش در آسمان بغداد مورد اصابت موشک های ضد هوایی ارتش بعثی عراق قرار می گیرد و در حالی که سرتیپ آزاده «منصور کاظمیان» همراهش، با زدن دکمه خروج اضطراری کابین عقب توسط شهید دوران با چتر نجات به بیرون پرتاب می شود، وی با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای فانتوم (اف4) صدمه دیده خود را که در آتش می سوخت، با هدف نا امن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها می کوبد و مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق می شود و خود نیز بر بال فرشتگان آسمانی می شود.
شهید«عباس دوران» در بیستم مهر ماه سال 1329 در شهر شیراز دیده به جهان گشود و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در این شهر گذراند.
وی پس از اخذ دیپلم در سال 1349به دلیل علاقه ای که به یادگیری فن خلبانی و خدمت به میهن داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی کردن دوره مقدماتی پرواز در ایران برای ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلی خلبانی به کشور آمریکا عزیمت کرد.
این امیر سرافراز ارتش اسلام، با توجه به استعداد فوق العاده در کم ترین زمان ممکن موفق به اخذ نشان و گواهینامه خلبانی شده و در سال 1351 به ایران بازگشت و با درجه ستواندومی در پایگاه هوایی همدان مشغول خدمت شد.
شهید دوران، هنگامی که جنگ تحمیلی آغاز شد، در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می ‏کرد.
وی در 22 تیر 1358 با «مهناز دلی روی» ازدواج می کند که حاصل این ازدواج یک پسر بود با نام «امیررضا» است که وقتی پدر رفت تنها هشتماه بود.
با آغاز جنگ تحمیلی، در سی و یکم شهریور 1359، نیروی هوایی ارتش بعثی عراق در یورشی ناجوانمردانه برخی از مناطق ایران را بمباران می کند که شهید عباس دوران هم همانند دیگر خلبانان شجاع نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به مقابله با دشمن بعثی می پردازد.
در این هنگام شهید دوران پس از مدتی برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل می شود و هنوز چندی روز از عزیمت وی به پایگاه بوشهر نگذشته بود که طرح عملیات مروارید ارائه می شود که بر اساس آن تصمیم گرفته می شود که نیروی هوایی و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این عملیات به صورت مشترک وارد عمل شوند.
در این راستا بهترین خلبانان پایگاه ششم شکاری بوشهر انتخاب می شوند که در بین انتخاب شدگان نام دلیرانی همچون سرلشکر شهید «عباس دوران»، سرلشکر شهید «حسین خلعتبری»، سرلشکر شهید «سیدعلیرضا یاسینی» و سرگرد شهید «حسن طالب مهر به چشم می خورد.
در اجرای این عملیات مشترک که در روز هفتم آذر 1359 آغاز می شود در کمتر از چند ساعت و در یک عملیات متحورانه نظامی دو ناوچه نیروی دریایی ارتش بعثی عراقی در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» توسط شهید عباس دوران شکار می شوند و تا پایان این عملیات، دوران و همرزمانش بارها و بارها برای ضربه زدن به دشمن بعثی هواپیمای خود را برای سرعت در انجام عملیات تعویض می کردند، به طوریکه بعد از فرود، دوران از هواپیما پیاده می شد و به هواپیمای دیگری که مسلح بود سوار می شد و به نبرد ادامه می داد.
شهید سرلشکر خلبان عباس دوران بی نهایت شجاع بود و در آن روزها سخت ترین ماموریتها را قبول می کرد، به طوری که در این عملیات به او که در حال پرواز بود اطلاع دادند باید عملیات نیمه تمام رها شود، که وی قبول نکرد و با رشادت تمام این دو اسکله را نابود ساخت، چنانچه می گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان «عباس دوران» و سرهنگ خلبان «حسین خلعتبری مکرم» به نابودی کشاندند.
به دلیل رشادت های فراوانی که شهید عباس دوران از خود بروز داده بود، علاوه بر یک درجه دوره ای که به او تعلق می گرفت یک درجه تشویقی نیز گرفت و به درجه سرهنگ دومی مفتخر شد، در همین اوصاف فرماندهان تصمیم می گیرند که با انتقال او و سپردن یکی از پست های حساس ستادی در تهران، از تجربیات او استفاده بیشتری کنند که این شهید گرانقدر نمی پذیرد و می گوید: پرواز نکردن، برای من مثل مردن است.
وی هیچگاه در طول پرواز صحبت نمی کرد و همیشه می گفت: اگر از مسیر منحرف شده و یا حالت نامتعادلی داشتم، با من صحبت کنید، خودتان هم مواظب اطراف باشید.
همچنین بسیاری از دوستانش از زبان او شنیده بودند که اگر روزی هواپیمای من مورد هدف قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمی کنم و با آن به قلب دشمن حمله ور می شوم.
زمانی که اسراییل به لبنان حمله کرد، وی نخستین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.
در یکی از روزهای بهار سال 1360مسوولان شهر شیراز تصمیم می گیرند به خاطر رشادت ها و دلاوری های عباس دوران، یکی از خیابان های شهر شیراز را به نام او نامگذاری کنند؛ از این رو از دوران دعوت می شود تا در مراسم شرکت کند و او نیز قبول کرده و به آن جا می رود که از دوران به شایستگی به خاطر ضربات مهلکی که به دشمن وارد کرده بود، تقدیر می شود.
همیشه عوامل نفوذی دشمن و گروهک های معاند نظام اسلامی به ویژه منافقین کوردل قصد ترور وی را داشتند که یکی از این موارد هم در همین زمان بود که خوشبختانه این ترور عقیم ماند.
در آستانه عملیات بیت المقدس، دشمن دست به تحرکات گسترده ای زده بود و مرتبا نیرو و تجهیزات به جبهه های جنوبی ارسال می کرد، از این رو از سوی نیروی هوایی تدبیری اندیشیده شد تا ضربه ای کاری به دشمن وارد شود که بعد از کسب اطلاعات لازم و تهیه نقشه های پروازی، تصمیم بر این شد که در یک عملیات گسترده هوایی عقبه دشمن از جمله نفرات و تجهیزات آنها از ارتفاع بالا بشدت بمباران شود.
در 29 اسفند 1360 طرح آغاز شد و دوران به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازی انتخاب و 15 نفر از خلبانان تیز پرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز انتخاب شدند. آنان بعد از توجیهات لازم توسط دوران، همگی به پرواز درآمدند و با هدایت او مواضع دشمن به سختی بمباران و راه برای فتح خرمشهر هموار شد.
شهید سرلشکر خلبان «عباس دوران» در طول 22 ماه حضور در دوران دفاع مقدس120پرواز عملیاتی داشتند به طوری که آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که این شمار پرواز عملیاتی توسط یک خلبان غیرممکن است. شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد.
در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزوداشتند او را اسیر کنند.
در سال 1361 جنگ تحمیلی هر روز شعله ‏ورتر می ‏شد و صدام رییس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می‏ گفت و از مدت‏ ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به دژ نفوذ ناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود؛ تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی ‏اش را روی اتوبان ‏های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود و از یک طرف هم دائم، تبلیغ می ‏کرد که ایران نمی ‏تواند بغداد را نا امن کند.
در این زمان بود که ایجاد نا امنی در استان بغداد در دستور کار نظامی، سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تاسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد، از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها نیز جلوگیری شود، در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر1361ماموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.
دوران باید بغداد را نا امن می کرد، از مرز گذشت، میان رادار دشمن به حرکت ادامه داد و آسمان بغداد را تهدید کرد، خیلی عجیب است که یک هواپیما برود و یک کشور را آن هم با جدیدترین تجهیزات به هم بزند، شهید دوران در نامه های مربوط به این ماموریت، مقابل اسم پدافندهای مختلفی که عراق از کشورهای اروپایی خریده بود، نوشته بود 90درصد احتمال برگشت وجود ندارد.
31 تیر 1361 فرا می رسد، خلبانان انتخاب می شوند و تصمیم بر این می شود که سه فروند فانتوم کاملا مسلح به پرواز درآیند هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله ور شوند و فانتوم سوم در همان جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آنها بپیوندد.
خلبانان ماموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند و هدف آنها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان اجلاس سران غیر متعهدها در بغداد بود.
هر سه عقاب تیر پرواز نیروی هوایی ارتش تا مرز پرواز می کنند آنگاه یکی از آنها جدا شده و دو فروند دیگر به فرماندهی شهید عباس دوران وارد خاک عراق می شوند.
در این هنگام هیچ خبری تاً 15 کیلومتری بغداد در مسیر آنان به چشم نمی خورد که ناگهان جنگنده ها با دیوار آتش و پدافند هوایی دشمن روبه‏ رو می شوند و در همین فاصله چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد می کند. با اصابت این گلوله ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار می افتد که او باز هم تصمیم به ادامه عملیات می گیرد، بنابراین هواپیماها به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آن جا قرار داشت ادامه مسیر داده و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود، تمام بمب‏ ها را روی این پالایشگاه رها می کند.
وی بعد از تخلیه بمب‏ها به مسیری ادامه می دهد که در واقع این مسیر در نهایت به سالن کنفرانس سران غیرمتعهدها ختم می شد، پالایشگاه به شدت در آتش می سوخت و دودهای ناشی از سوخت پالایشگاه فضا را پوشانده بود و تا این لحظه عملیات کاملا موفقیت آمیز بود.
در همین زمان پشت هواپیمای دوران مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار می گیرد؛ به طوری که قسمت عقب جنگنده از بین می رود و در لحظه ای که هواپیما در حال سوختن در آتش بود، عباس از خلبان عقب (سرتیپ آزاده منصور کاظمیان) می خواهد که هواپیما را ترک کند و به دلیل این که جوابی نمی شنود، دکمه خروج اضطراری کابین عقب را می زند و کاظمیان به بیرون پرتاب می شود و به اسارت در می آید.
عباس در این لحظه طبق گفته های قبلی خود تصمیمی مبنی بر ترک هواپیما ندارد.
وی بارها در جمع دوستان خود گفته بود که اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود می‏آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.
شعله های آتش هرلحظه شدیدتر می شود ولی عباس می خواهد پروازی دیگر را شروع کند، هواپیما هر لحظه ارتفاع کم می کند و عباس در این لحظات هتل محل برگزاری اجلاس را می بیند و شاید با خود زمزمه می کند که چه هدفی بهتر از آن جا؟ به سوی هتل حرکت کرده و هواپیما را در حالی که هنوز هدایت آن را برعهده داشت به ساختمان هتل می کوبد و پروازی دیگر را آغاز می کند به طوری که از او فقط دستکش و پوتینی به جا می ماند.
این خلبان جان برکف و عقاب بال سوخته نیروی هوایی قهرمان با این اقدام خود برای مردم ایران افتخار دیگری کسب کرده و به جهانیان ثابت می کند که بغداد ناامن است.
با این حرکت شجاعانه، سران کشورها به این نتیجه می رسند که آسمان بغداد به هیچ وجه امن نیست و تصمیم می گیرند که اجلاس در دهلی نو برگزار شود.
بقایایی پیکر پاک و مطهر شهید سرلشکر خلبان «عباس دوران» بعد از 22 سال دوری از وطن به کشور بازگشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
یاد و خاطره این شهید سرافراز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران جاودانه به یادگار خواهد ماند و سرخی فلق، داستان ایثار و مردانگی های او را در دفاع از میهن و ایران اسلامی را هر روز تکرار خواهد کرد.
از: فرهاد شرف پور
اجتمام(2)**7029**1436

 

 

 



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: شجاعت شهید سرلشکر خلبان دوران کابوس شب و روز صدام
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : شجاعت شهید سرلشکر خلبان دوران کابوس شب و روز صدام, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 393 تاريخ : پنجشنبه 31 تير 1395 ساعت: 0:03

 

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(5): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

ختم قرآن در مکه

 

 

 

 

 

یکی از  امور مستحب برای هر فرد، مسلمان، درهمه ایام سال ، وتمامی اماکن  قرا ئت قرآن کریم ، است وگاهی این عمل به خاطر شرایط زمانی ومکانی، مورد تأکید بیشتری  قرار گرفته است مانند قرائت در ماه مبارک رمضان یا ختم قرآن مجید ،در دوشهر مقدس مدینه منوره ومکه مکرمه ،واز، امام باقرع) روایت شده است که فرمودند:کسیکه در مکه ختم قرآن کند ، از دنیا نمی رود تا اینکه رسول خدارا ملاقات نموده وجایگاه خودش  را در بهشت ببیند.[1]

 تسبیح درمکه

 ذکر وتسبیح و تهلیل(لا اله الا الله گفتن )  درهمه لحظات زندگی وتمامی اماکن ، ثواب فراوانی،دارد، لکن در برخی ایام وزمان های خاص یا اماکن متبرکه ، از فضیلت بیشتری بر خوردار است ، امام صادق ع) فرموده اند : ( ثواب) تسبیح در مکه معادل (ثواب) مالیات عراقین است که در راه خداوند انفاق نمایند.[2]

   مریضی در مکه

 یکی ازحوادثی که ممکن است  هرانسا نی به آن مبتلا گردد ،آفت های جسمی یا روحی است ، هرچند برای هر ابتلائی ، حکمتی از طرف خداوند وجود دارد ،لکن چون انسان موجود ضعیف و کم تحملی است،نوعا تاب وتوان صبر برآن را ندارد، به خصوص اگر درغربت باشد وامکانات کمتری در اختیار داشته باشد ،یاخانواده وکسان او جهت پذیرائی ومراقبت از وی حضور نداشته باشند،  دلش نازک تر و صبر وتحمل او کمتر خواهد شد وشاید خداوند جهت دلداری به این گونه افراد وجبران برخی از تأ لمات روحی و روانی آنان پاداش مضاعفی برای آنها مقررنموده است ، پیامبرص) فرمودند : کسی که در مکه یک روز مریض شود خداوند برای او ثواب انجام شصت  سال عمل صالح را می نویسد.[3]

 

 فوت درحرمین  

مر گ وزندگی برای هر انسانی از طرف خداوند مقرر گردیده است ومدت عمر رافقط اومی داند ، وبرای پایان آن ، کوه وبیابان ، شهر وروستا، کاخ سنگی وخانه گلی ، فرش زرباف یا حصیر کهنه مسجد ، مجلس گناه ومعصیت یا مسجد ومحراب عبادت ، اماکن متبرک وغیر متبرک فرقی نمی کند ،روز و ساعت  وحتی تعداد نفس های هر فردی دارای حساب وکتاب معیین است ، وحضرت عزرائیل در لحظه خاص فرامی رسد وبه امر خداوند جان افراد را می گیرد ، سعادتی است، که انسان در آن لحظه درحرم خدا یا حریم ولی اوباشد ، پیامبر گرامی اسلام ص ) درمورد فوت در حرمین شریفین ، فرمودند : کسی که در یکی از حرمین مکه یامدینه فوت کند در معرض حساب روز قیامت قرار نمی گیرد ، وفوت او مرگ مهاجر الی الله است ( کسی که به دستورخداو برای کسب  رضای  هجرت نماید و در این را از دنیا برود)  وروز قیامت بااصحاب وشهدای بدر محشور خواهد شد .[4]

  همچنین ازا مام صادق ع) نقل شده است که فرمودند : کسی که بین الحرمین از دنیابرود، خداوند اورا  روز قیامت در زمره آمنین ( کسانی که از عذاب خداوند در امان هستند.) برمی انگیزاند.[5]

 

دفن درحرمین                                                                           

 هرچند عالم برزخ و حساب وکتاب قیامت بستگی به اعمال ورفتار هر فرد دارد واین طور نیست که فرد گناه کار وظالمی را اگر در اماکن متبرک دفن کنند همه گناهان او بخشیده می شود  واهل بهشت خواهد بود از باب مثال بگوئیم اگر هارون در کنار امام رضا ع) دفن شده است دیگر اهل جهنم نخواهد بود هرچند قاتل موسی بن جعفرع ) است  به یقین، آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت ع) ومبانی اعتقادی ما این را تأ یید نمی کند ، هرچند، تأثیر، قرب معصومین ع) وجوار ائمه ع) وحرم خدا وپیامبر ص) وموضوع  شفاعت، از مسلمات اعتقادی ما است که باشرایط خاص خودش شامل حال افراد واجد شرایط می شود، لذا فرمایش معصومین ع) در مورد شفاعت ومدفونین در حرم منافاتی با این مبانی ندارد ،پیامبر اکرم ص) می فرمایند  : کسی که می تواند در مدینه فوت کند ، اقدام کند ، زیرا من از کسی که در مدینه فوت کند شفاعت خواهم کرد .[6] وحال آنکه همه ما می دانیم افرادی از سران کفر ونفاق، در مدینه فوت کرده اند ودفن شده اند که اصلا مشمول شفاعت پیامبر ص) نخواهند شد وبه عبارتی آن  افراد مستثنای منقطع محسوب می گردند وقابلیتی برای شفاعت نخواهند داشت،روایتی از امام صادق ع) نیز نقل شده است که فرمودند : کسی که در حرم دفن شود روز قیامت از فزع اکبر در امان است ، راوی : سؤال کردم؟ آدم های خوب وبد ( هردو راشامل می شود ) ؟ فرمودند : آدم های خوب وبد.(نیکو کار وفاجر) این روایت وسایر روایات مشابه  نیز باتوجه به توضیحات فوق قابل توجیه خواهد بود [7]

 

[1] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّةَ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ یَرَى مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ. همان

 

 

[2] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تَسْبِیحٌ بِمَکَّةَ یَعْدِلُ خَرَاجَ الْعِرَاقَیْنِ یُنْفَقُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ  .همان

[3] - قَالَ النَّبِیُّ ص) : مَنْ مَرِضَ یَوْماً بِمَکَّةَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ الَّذِی کَانَ یَعْمَلُهُ عِبَادَةَ سِتِّینَ سَنَةً .همان

 

[4] -قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ فِی أَحَدِ الْحَرَمَیْنِ مَکَّةَ أَوِ الْمَدِینَةِ لَمْ یُعْرَضْ إِلَى الْحِسَابِ وَ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرهمان ص 387

[5] - عن ابی عبدالله (ع)قال :من مات بین الحرمین بعثه الله فی الآمنین  یوم القیامه .همان

[6] - عن رسول الله (ص)من استطاع ان یموت بالمدینه فلیفعل ،فانی اشفع لمن مات بها./ حج و عمره درقرآن وحدیث  ص 308

[7] - عن ابی عبدالله(ع) یقول : من دفن فی الحرم امن فی الفزع الاکبر یوم القیامه قلت من بر الناس و فاجرهم ؟ قال : من بر الناس و فاجرهم .همان ص 387

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : مکه ومدینه(5), ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 22:38

 

 

http://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpg

 

 

 

- حجت‌الاسلام کاشانی پاسخ می‌دهد:
- جنگ از نگاه سربازان صدام
- آیت الله خامنه‌ای به فرماندهان نظامی درباره قطعنامه ۵۹۸ چه گفت؟
- منزلت عبدالعظیم(ع) از زبان معصومین(ع)
- یادداشت/ ۵ گناه رایج در ادارات
- دریافت کتابچه آشنایی با دیوان
- عکس/ اینجا مدفن کسی است که آرزوی نابودی اسرائیل را داشت
- جریمه سه میلیارد ریالی عوامل تخلفات صنفی، قاچاق کالا در خراسان شمالی
- تحولات ارزشمند در دوره مدیریت جدید سازمان تعزیرات
- استخدام در سازمان تعزیرات حکومتی
- رئیس سازمان قضایی استان تهران: دادسرای نظامی جایگاه ویژه ای در بدنه نظام دارد
- جاذبه های گردشگری خراسان رضوی؛شهرآقای شهید،کاشمر
- عکس/سه مرجع ومرحوم دوانی درسن جوانی
-
- پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد
- پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد
- امیر پوردستان در کرمانشاه: نیروی زمینی ارتش در اوج آمادگی رزمی است
- تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
- تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی و...
- تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی
- توصیه ناطق نوری به رعایت اخلاق
- برنامه‌ریزی دقیق و تلاش بصیرانه به منظور ایجاد سازمانی صددرصد انقلابی از جمله برنامه‌های ما است
- یادی از عملیات‌ «والفجر2»
- من دیگه شلمچه نمیام!
- تشییع غریبانه شهید مدافع حرم در پایتخت معنوی ایران
- تهدید یک فرمانده سپاه به افشاگری/
- احمداسماعیلی کریزی و.../تصاویر
- تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی و...
- پرهیزگارترین مردم چه کسی است ؟
- شعر سنگ مزار حضرت عباس (ع)
- پیچیدگی‌های ۸ سال دفاع مقدس و پشت پرده پذیرش قطعنامه در «نیمه خاموش»
- یادواره شهدای حج در خراسان شمالی برگزار می‌شود
- حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی/تصاویر
- مراسم بزرگداشت شهدای حج خونین در تهران برگزار شد
- یادواره شهدای حج در خراسان شمالی برگزار می‌شود
- تصاویر , دوئل خونین اسب‌ها
- تاريخ اماكن مكه ومدينه(4): ازكتاب حرمين شريفين نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي
- ویژگیهای یک فرد شاد را بشناسید
- تصاویردیده نشده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...
- عواملی که موجب فشار قبر می گردد
- مجسمه هاشمی را باید طلا گرفت
- تقدیم به شهدای گمنام جنگ تحمیلی
- تصاویر برتر جهان در 27 تیر 95
- "جام زهر" به روایت رهبر معظم انقلاب
- تاریخ اماکن مکه ومدینه(3): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
- تصاویردیده نشده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
- تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...
- تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی و...
- سالروز شهادت حاج اصغر جوانی، فرمانده سپاه بوکان به دست ضد انقلاب
- عکس های دیده نشده سردار شهید علی چیت سازیان

http://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpg

 

 

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : , تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 505 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:41

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد

تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی/رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان رضوی /مشهدمقدس

 

 

 

32436153374926361366.jpg;32436153374926361366.jpg;http://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpghttp://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpg

 

 

 

 

http://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpg

 

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

 

 

|||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

http://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpghttp://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpg67704825037326550722.jpg;<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

||||||||||||||||||||||||||||

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/32083941455813000312.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

32083941455813000312.jpg;dsc_0261.jpg

 

http://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpghttp://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpghttp://www.axgig.com/images/73494812949678505160.jpghttp://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpghttp://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpghttp://www.axgig.com/images/67704825037326550722.jpghttp://www.axgig.com/images/73494812949678505160.jpghttp://www.axgig.com/images/73494812949678505160.jpghttp://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpghttp://www.axgig.com/images/32436153374926361366.jpghttp://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpghttp://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpgdsc_0261.jpg

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : تصاویرکمتردیده شده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 219 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:38

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی

75490676175433142340.jpg;http://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

http://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpg23597431737243355395.jpg;

 

|||||||||||||||||||||||||||

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

 

http://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpg88613939376192232981.jpg;

||||||||||||||||||||||||||||||||

 

75763650609817175184.jpg;

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

 

 

http://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpg

 

 

|||||||||||||||||||||||\

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

64213490333407404651.jpg;http://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

 

92826466649424824874.jpg;http://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||

23154678704912516812.jpg;

http://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpg

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/2315467870491251http://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpg6812.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpg11611833445925526349.jpg;

 

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||\

 

 

 

http://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpg26855609817397474707.jpg;<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

http://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpg59964035687362256412.jpg;<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

09157733229489909647.jpg;http://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpg

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

http://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpg95944410995683595813.jpg;<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;http://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpg

 

 

||||||||||||||||||||||||||

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/53054357585934366622.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

53054357585934366622.jpg;img_20160719_212156.jpg

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

76914484585259707190.jpg;http://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpg

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;http://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpg

 

 

39749506272960284235.jpg;

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpg<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;http://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpg

 

||||||||||||||||||||||||||||||||

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/96356767372598439361.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/22561272303317642112.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

img_20160719_212350.jpg
img_20160719_212350.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpg

img_20160719_212713.jpg

image/jpegimage/jpeg

 

|||||||||||||||||||||||

 

 

http://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpg

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

43283780913618020233.jpg;

 

||||||||||||||||||||||||||||||

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/09048516219261039186.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

img_20160719_213251.jpg

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/09048516219261039186.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

09048516219261039186.jpg;img_20160719_213251.jpg

|||||||||||||||||||||||||||

47696772613863027081.jpg;http://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpg

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

 

 

 

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد

http://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpghttp://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/47696772613863027081.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/43283780913618020233.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/84814396417858992327.jpghttp://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpghttp://www.axgig.com/images/74488015760999463641.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/39749506272960284235.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/76914484585259707190.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/95944410995683595813.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/09157733229489909647.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/59964035687362256412.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/26855609817397474707.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/11611833445925526349.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/23154678704912516812.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/92826466649424824874.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/64213490333407404651.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/75763650609817175184.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/88613939376192232981.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/23597431737243355395.jpghttp://www.axgig.com/images/75490676175433142340.jpg

 

http://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpg<a href="http://www.axgig.com/"><img src="http://www.axgig.com/images/36658840449230248552.jpg" border="0" alt="AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان" /></a>;36658840449230248552.jpg;

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 217 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:37

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد
آشنایی با جاذبه های گردشگری
 
 
خراسان رضوی؛شهرستان کاشمر
 

سفر به کاشمر مقر حکمفرمایی

 

«پارتیان» و دیدار با

 

«آیت الله مدرس»

شناسهٔ خبر: 3580491 -
 
مشهد- کاشمر که با نام «ترثیب» یا «ترشیز» نیز یاد شده جزو مناطق فرمانروایی پارتیان بوده و به دلیل پیشینه تاریخی و در برگیری امامزاده ها و شخصیت هایی هم چون مدرس پذیرای بسیاری از مسافران است.

خبرگزاری مهر-گروه استان ها : شهرستان کاشمر از غرب با خلیل آباد، از شمال و شمال غربی با نیشابور، سبزوار و بردسکن، از شرق و شمال شرقی با تربت حیدریه و از جنوب و جنوب غربی با گناباد هم جوار است.

شهرستان کاشمر دارای دو منطقه کوهستانی کوه سرخ در شمال و ارتفاعات فغان بجستان در جنوب و منطقه ای کویری و خشک در غرب و جنوب و جلگه ای حاصلخیز در محدوده ی حومه شهر و قصبات آن می باشد. آب و هوای شهرستان کاشمر خشک و نیمه خشک است.

 

 

پيشينه تاريخي

منطقه کاشمر که در متون و منابع کهن از آن به عنوان ترثیب یا «ترشیز» یاد شده به استناد کاوش های باستان شناسی از گذشته های دور تا اواخر هزاره  دوم و اوایل پیش از میلاد مسکونی بوده است.

به استناد روایات شاهنامه و تاریخ بیهقی ۲۵۰۰ سال پیش زردشت پیامبر در این سرزمین با گشتاسب شاه ملاقات نموده و آتشکده ای در این ناحیه بنا کرده است.

کاشمر در اعصار تاریخی به ویژه دوران پارتیان و ساسانیان جزء مناطق فرمانروایی آنان در خراسان به شمار می آمد.

کاشمر در سال ۳۱ هجری به دست اعراب مسلمان فتح شد و از آن پس امرای غزنوی، سلجوقی، اسماعیلیه، خوارزمشاهیان، ایلخانی، سربداریه، تیموری، صفوی، افشاریه و قاجاری به ترتیب بر این ناحیه حکم راندند و تاریخ پر فراز و نشیب این منطقه را که مشحون از جنگ ها، شکست ها، نا امیدی ها، کامکاری ها و پیروزی هاست رقم زدند.

 

 

مسجد جامع كاشمر

این بنا در مرکز شهر واقع شده و به استناد کتیبه آن حدود سال ۱۲۱۳ ه.ق روزگار حکمرانی عبدالعلی خان و مصطفی قلی خان میش مست همزمان با سلطنت فتحعلی شاه قاجار بنا گردیده است.

مسجد جامع دارای بنایی ساده و با شکوه، صحن، ایوان، شبستان ستون دار و غرفه های پیرامون صحن می باشد.

در اطراف صحن مسجد چندین غرفه آجری ساده و در ضلع جنوبی آن ایوانی با تزئینات مقرنس و دو شبستان ستون دار واقع شده است. محراب و ایوان مسجد با کاشی معرق مزین گشته است.

 

 

باغمزار (بقعه امامزاده سيدحمزه)

بقعه و بارگاهی که با زیربنای ۲۰۰۰ متر مربع مشتمل بر گنبدخانه، گلدسته ها، رواق ها و ... در محل باغمزار بنا شده منسوب به مدفن سید حمزه بن موسی بن جعفر (ع) است.

بنا بر شواهد این مکان در دوران صفویه بنیان گردیده و در دوره های مختلف از جمله در سال های اخیر مرمت و کاشی کاری و بناهایی نیز به آن افزوده شده است.

ساختمان و بارگاه امامزاده مشتمل بر تزیینات آن از جمله کاشیکاری ها، آیینه کاری ها و ... می باشد که در سال ۱۳۹۹ ه.ق به این مجموعه الحاق شده است.

 

امامزاده سيد مرتضي (ع)

مجموعه ابنیه جدید الاحداث واقع در ۵ کیلومتری شمال کاشمر به مزار و بقعه سید مرتضی (ع) برادرامامزاده سید حمزه (ع) و امام رضا (ع) منسوب می باشد. به استناد تواریخ کهن، وی در سده دوم هجری توسط امویان در همین مکان شهید و به خاک سپرده شد.

امروزه این آستان مقدسه با زیربنای تقریبی ۱۸۰۰ متر مربع دارای بنای اصلی شامل یک ایوان ورودی کاشیکاری شده با دو ماذنه در طرفین ایوان و گنبدی فیروزه ای رنگ بر فراز آن می باشد و همه روزه پذیرای خیل زائرین سید مرتضی (ع) است.

 

يخچال طبيعي بند قرا

در حدود ۷ کیلومتری روستای بند قرا، یخچال طبیعی و بی نظیری قرار دارد که در تمام فصول سال پر یخ است. تا همین چند سال پیش هنوز اهالی روستاهای مجاور که از نعمت برق برخوردار نبودند، یخ مورد نیاز خود را از آن تامین می کردند.

 

آرامگاه شهيد سيدحسن مدرس

بنای باشکوهی که پیکر شهید مدرس را در میان گرفته در سال ۱۳۶۳ شمسی به جای مقبره کوچک قبلی و در میان باغ وسیع و محصوری ساخته شده است.

سید حسن مدرس از سادات طباطبایی قمشه اصفهان و از رجال روحانی و سیاسی دوره مشروطیت بود.

وی در سال ۱۲۸۷ ش در یکی از روستاهای اردستان به دنیا آمد و بعدها به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت. در سال ۱۳۰۷ ش به خواف و سپس به کاشمر تبعید گردید. این عالم ربانی سرانجام در سال ۱۳۱۶ ش در این شهر به شهادت رسید.

بنای آرامگاه که از یک گنبد فیروزه ای گنبد خانه مرکزی و چهار ایوان و به اسلوب معماری عصر صفوی بنیان گردیده است.

 

مدرسه علميه حاج سلطان العلماء

از جمله مدارس علمیه شهر کاشمر، بنایی است موسوم به مدرسه حاج سلطان العلماء واقع در ابتدای خیابان امام این شهرکه در سال ۱۳۳۰ ه.ق ساخته شده است.

بنای مدرسه دارای صحن مرکزی بوده و از چهار طرف توسط حجره های دو طبقه و دو ایوان شمالی و جنوبی محصور شده است. فضای معماری مدرسه در مجموع با ایجاد ۴۰ اتاق مخصوص اقامت طلاب، مطبخ، ایوان شمالی و جنوبی، بادگیر، مدرس و ... به عنوان یکی از مدارس علمیه معروف و مطرح کاشمر شناخته می شود.

 

 

 

كاروانسرا حاج كاظم مدرس

این کاروانسرا در خیابان مدرس واقع شده و بنای آن متعلق به اوایل دوران پهلوی است. مساحت این مکان حدوداٌ ۳۰۰۰ متر مربع و دارای ۱۲ حجره برای استفاده تجاری می باشد. در منظر رو به خیابان این کاروانسرا فضاهایی به صورت انبار و حجره ایجاد شده است.

 

 

آبشار و آبگرم معدني كريز

این پدیده طبیعی در حاشیه جاده آسفالته کریز به ریوش در فاصله ۱۵ کیلومتری شهر ریوش و به فاصله ۳ کیلومتری روستای کریز واقع گردیده و دارای آبگرم معدنی با خاصیت های درمانی است.

در حاشیه این مکان نیز دره بسیار با رودخانه ای پرآب، چشمه سارهای آب سرد شیرین و گوارا وجود دارد. به اعتقاد کارشناسان، این آبگرم معدنی از نظر وجود مواد شیمیایی در رتبه بالاتری از آبگرم فردوس قرار دارد.

 

 

منطقه نمونه گردشگری كوهسرخ

کوهسرخ به دلیل تنوع آب و هوایی و تفاوت ارتفاع این منطقه دارای پوشش گیاهی گوناگون و نسبتاٌ مطلوبی از جمله طاق و گز در نواحی بیابانی، زرشک وحشی در نواحی کوهستانی و گیاهان دارویی مانند گون، ریواس، خارشتری (ترنجبین)، آویشن، گل زنیا، بومادران، گل گاوزبان و ... است.

همچنین این محدوده دارای روستاهای زیبا با بافت قدیمی و کوهپایه ای و پلکانی شکل نیز می باشد که نظر هر بیننده ای را به خود جلب می کند.

 

يخدان فروقته

از جمله یادمان های تاریخی کاشمر یخدانی است به نام فروتقه که در ابتدای راه روستایی به همین نام قرار دارد.

این اثر به عنوان عظیم ترین یخدان کاشمر، در دوره قاجار ساخته شده است.

 

هنرهای سنتی و صنايع دستي

در مناطق مختلف شهرستان کاشمر مشاغل سنتی و هنرهای دستی هنوز تا حدودی رواج دارد اما در میان آنها بافت قالی به ویژه در روستاها از اهمیت به سزایی برخوردار است.

قالی کاشمر به واسطه مرغوبیت در بافت، نقشه و رنگ یکی از قالی های به نام منطقه خراسان رضوی می باشد. از جمله مشاغل سنتی در شهرستان کاشمر می توان به مسگری، نجاری و آهنگری اشاره کرد. گلیم بافی، حصیربافی، گیوه دوزی و بافت قالیچه نیز از سایر صنایع دستی و هنرهای سنتی این شهرستان به شمار می آید.

 

سوغات و ره آورد سفر

در شهرستان کاشمر نیز بخشی از فرآورده های صنایع دستی می توانند جزو سوغات این شهرستان محسوب شوند که از میان آنها می توان به گیوه های کاشمری، انواع حصیرها و گلیم های الوان اشاره نمود. اما مهمترین فرآورده و سوغات کاشمر با توجه به فراوانی باغات انگور در این منطقه کشمش است که به سراسر ایران صادر شده و پس از آن زعفران نیز که کاشت آن در سالیان اخیر متداول گشته جزو سوغات این شهر به شمار می روند.

 

پارك جنگلي سيد مرتضي

در جوار آستان مقدسه سید مرتضی (ع) پارک جنگلی زیبایی به همین نام احداث گردیده که از سالها پیش و بویژه از یکی دو دهه گذشته که طرح توسعه مجموعه سیاحتی- زیارتی سید مرتضی (ع) با امکانات مختلفی از قبیل زائر سرا، آشپزخانه، پارک امکانات سرگرم کننده و بازار به مرحله اجرا درآمده است.

 

خرابه های ارگ قديم

در قرون و سده های پیش، ترشیز به شکل قلعه ای مستحکم با حصار و بارویی نفوذ ناپذیر، ساکنان خود را از گزند یاغیان و مهاجمان مصون می داشت.

اگرچه امروزه از آن دژ و ارگ حصین اثر برجای نمانده است اما خرابه های برجای مانده یادآور عظمت این شهر در دوره قاجار است.

این بقایا با بادگیری که پس از ده ها سال همچنان بر فراز آن خودنمایی می کند در ضلع شمال غربی میدان مرکزی شهر کاشمر قرار دارد.

 

قلعه گبر حصار

ویرانه های موسوم به قلعه گبر حصار در شمال شرق روستای خضر بیک بخش کوهسرخ در حدود ۲۷ کیلومتری شمال غرب ریوش واقع شده و از جمله مناطقی است که از دیرباز مسکن و ماوای اسلاف اهالی کاشمر بوده است. بنابر شواهد، این قلعه از سده دوم تا پنجم هجری مورد استفاده قرار گرفته است.

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : جاذبه های گردشگری خراسان رضوی؛شهرآقای شهید,کاشمر, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 272 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:34

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد
ناگفته‌های سردار فلکی؛
آیت الله خامنه‌ای به فرماندهان نظامی درباره قطعنامه ۵۹۸ چه گفت؟
تاریخ انتشار : ۳۰ تیر ۱۳۹۵ در ۱:۳۶ ب٫ظ
 
 
در آن جلسه‌ای که آیت الله خامنه‌ای به لشگر ما آمدند افرادی به عنوان فرمانده حضور داشتند که چهار سال قبل از پذیرش قطعنامه، جام زهر را دیده بودند و در هیچ لشگری چنین اتفاقی نیفتاده بود.
1754460_192

به گزارش صبح توس، به نقل از مشرق در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دنبال پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق رسماً به پایان رسید. در این میان رزمندگان عملیاتی که در صحنه نبرد حضور فعال داشتند ناراحت و مایوس شده بودند. مجددا نقش شگفت رهبری انقلاب اسلامی یعنی امام خمین مجددا خود را به رخ کشید و چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با محول کردن ماموریتی به آیت الله خامنه‌ای که آن روزگار در قامت رئیس جمهور مشغول به فعالیت بودند و مورد اعتماد آن روز امام بودند سپرده شد. ماموریتی که تا به امروز در مورد آن کمتر صحبت شده است.

مشرق با توجه به نزدیک بودن به تاریخ این سفر و جلسه یا یکی از فرماندهان نظامی که در آن جلسه حضور داشته به گفتگو نشسته است.

سردار محمد علی فلکی از یادگاران دفاع مقدس است که از آغاز جنگ تحمیلی تا پایان در نقاط مختلف عملیاتی حضوری مؤثر داشته است. وی به عنوان مسئول گردان ادوات لشکر ۱۰سیدالشهدا (ع) حرف‌های بسیاری دارد که گوشه‌ای از آن از نظر گرامی تان می‌گذرد.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

* بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط امام خمینی، ناراحتی هایی در میان نیروهای عملیاتی جبهه پیش آمد. به طوری که امام، ماموریتی به آیت الله خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور بودند محول کردند تا با نیروهای عملیاتی جبهه و جنگ گفتگو کرده و روشنگری‌هایی در این زمینه انجام دهند. یکی از لشکرهایی که مقام معظم رهبری در آن روزگار تشریف بردند و سخنرانی کردند، لشکر ۱۰ سیدالشهداء(ع) تهران بود. حضرتعالی در آن جلسه حضور داشتید. لطفا در این زمینه برایمان صحبت کنید.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که جنگ فی نفسه یک پدیده مخرب و منفی است. در هر کجا که جنگ اتفاق افتاده خرابی بوجود آورده و باعث رکود شده است. حتی در خیلی از جاها قبل از اینکه سرنوشت جنگ در میدان نبرد تعیین شود، دولت و مردم مضمحل شده و شکست را پذیرفته‌اند. لذا الان اگر از جنگ ایران و عراق به عنوان یک امر نیکو یاد می‌کنیم به لحاظ شرایط و اتفاقاتی است که در آن افتاده است. والا خود جنگ را ما به عنوان یک پدیده خوب نمی‌دانیم و جنگ را مذموم می‌دانیم. این را نسل‌های بعدی باید بدانند که اگر ما به جنگ افتخار می‌کنیم نه به این دلیل است که جنگ را یک پدیده خوبی می‌دانیم بلکه حوادث و دستاوردها و حماسه ایثار آن دوران را پاس می‌داریم.

مسئله بعدی اینکه، وقتی نگاه می‌کنیم، در تمام دنیا جنگ که یک پدیده منفی است، ویرانی‌های جنگ تا سالیان سال آثارش بر زندگی مردم می ماند. در زمان جنگ فقر، فحشا، فساد و بیماری‌های روانی خیلی اوج پیدا می‌کند. اما وقتی جنگ تحمیلی اتفاق افتاد به عنوان یک پدیده خیر در فرهنگ بعد از جنگ ما نمود پیدا می‌کند و این پدیده منفی تبدیل به یک حماسه مثبت و دائمی می‌شود. به چند دلیل این اتفاق می‌افتد؟
نکته اول حضور امام و درایت ایشان بود. یعنی اگر شما امام را از جنگ جدا کنید، اصلا معلوم نیست که ما پیروز می‎شویم یا نه. حتی اگر پیروز هم می‌شدیم معلوم نبود که این پیروزی اینقدر برای ما لذت بخش و حلاوت داشته باشد. یکی از عواملی که باعث شد که این پدیده منفی تبدیل به پدیده مثبت بشود، حضرت امام بود. ایشان رهبر معنوی انقلاب و فرمانده بصیر و آگاه در هدایت جنگ بود. نکته دوم فرهنگ عاشورایی کربلا بود که در وجود ملت ما بوجود آمده بود. در حادثه عاشورا علیرغم اینکه حضرت زینب (س) اسیر شدند و مردان حادثه کربلا به شهادت رسیدند و سرهایشان بریده شد و روی نیزه رفت ولی بازماندگان آن اتفاق همگی می‌گفتند ما پیروز شدیم. دنیا هم می‌گوید که آنها در این جنگ پیروز هستند. در واقعه عاشورا این تلخی کشته شدن تبدیل به پیروزی شد. این فرهنگی شد که ما در جنگ از آن استفاده کردیم. شما می‌بینید وقتی «یدالله کلهر»، یک بزرگی در شهرستان کرج، وقتی شهید می‌شود به جای اینکه یاس، ناامیدی و افسردگی در مردم یا ملت بوجود بیاورد، یک نشاط، هیجان و یک عزمی برای ادامه راه در کرج بوجود می‎آورد.
اگر می‌بینیم که شهیدان «حسن بهمنی»، «کاظم رستگار»، «علی موحد دانش»، «حسین اسکندرلو» و خیلی از اینها اسوه‌ها و بزرگانی بودند که وجودشان فراتر از یک فرد معمولی بود. وقتی که می بینیم اینها شهید می شوند، نه تنها یاس و نا امیدی و آن جنبه های منفی فوت یک فرد تجلی پیدا نمی کند بلکه مثبت هم می شود. این ناشی از آن فرهنگ عاشورایی ما هست.

نکته بعدی اینکه بدون شک و بدون استثناء دست غیبی حضرت حجت (ص) و حضور آقا امام زمان در تمام صحنه‌های جنگ است. از خط مقدم گرفته تا آن نقطه‌ای که یک پیرزن که حالا فرستادن ۴ عدد تخم مرغ و نان خشک است، دست آقا امام زمان در همه جا هست. از حوادث و رخدادهای مهمی مانند اتفاقات مثبت در عملیات‌هاو کور کردن دشمن و … .

نکته بعدی ساختار و سازمان بسیج که در دل سپاه شکل گرفت باعث شد که ما این جنگ را به این شکل موفق بدانیم و پیروزش بشویم. مسئله آخر و انتهایی که من در تحلیل خودم معتقدم که این ۵ عامل باعث شد که ما این پدیده بزرگ جهانی را که بر ما تحمیل شد و جنبه های منفی هم داشت و انکار ناکردنی است تبدیل به جنبه های مثبت بشود.

پنجمین عاملش وجود مقام معظم رهبری در زمان جنگ به ویژه بعد از جنگ است. من به شخصه معتقدم روزی که جنگ سخت تمام شد ما پیروزی مان کامل نشد، ما آن روز پیروز نشدیم. عصر روز عاشورا در منظر عمومی امام حسین و لشگرش شکست خورد، آنها زمانی پیروز شدند که حضرت زینب (س) در دربار یزید شروع کرد آن حرف‌ها را زد. من معتقدم که به همان اندازه ای که نقش حضرت امام، فرهنگ عاشورایی، نقش حضرت حجت(ص) یا نقش بسیج در این جنگ موثر بوده، نقش مقام معظم رهبری بعد از پذیرش قطعنامه در پیروز کردن این جنگ موثر بوده.

طبیعی است اگر ما پیروز شده بودیم، زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رزمنده‌ها گریه نمی‌کردند. برای چه گریه می‌کردند؟ گریه ذوق و شوق که نبود. اگر پیروز شده بودیم که امام نمی‌فرمودند من جام زهر را نوشیدم. همین دو دلیل نشان می‌دهد که آن موقع پیروزی ما کامل نشده بود.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

خب برمی گردیم به سوال شما؛ نقش مقام معظم رهبری بعد از پذیرش قطعنامه به این صورت بود که ما آن سختی‌ها را تبدیل به پیروزی کردیم و آن پیروزی را عیان کردیم. این نیست که ما یک واقعه تلخ را در ذهن خودمان تبدیل به شیرینی کردیم. زوایای پنهان پیروزی را حضرت آقا به ما نشان داد، همچنان که حضرت زینب (س) این کار را در دربار یزید انجام داد و آنجا بود که یزید متوجه شد شکست خورده و پیروز نشده است. حضرت آقا هم بعد از پذیرش قطعنامه این کار را انجام دادند.

هدف حضرت آقا برای حضور در جبهه بعد از پذیرش قطعنامه بیان دو موضوع بود: ۱- به ما (رزمنده‌ها) بگویند که شما کار خودتان را انجام دادید و خطایی نداشتید.۲- پذیرش قطعنامه پایان جنگ نیست.

ببینید من الان در ذهنم نیست که عین کلمات حضرت آقا را بخواهم برای شما بگویم. اما برداشتم از آن صحبت‌ها همین دو نکته بود. آقا این دو مطلب را گفتند که ای رزمنده‌ها اگر قطعنامه پذیرفته شد؛ اگر حضرت امام فرمودند که من جام زهر را نوشیدم؛ این جام زهر را شما (رزمنده‌ها) به امام نداده‌اید و کاری که شما کردید دفاع از میهن بود که کار درستی بود. این جام زهر توسط سیاسیون و مرعوبین و کسانی که فهم درستی از این حوادث نداشتند به امام دادند. باید در این مورد بیشتر دقت شود.

در نکته دوم آیت الله خامنه‌ای استارت پیروزی را زدند و مطرح کردند که پذیرش قطعنامه انتهای کار ما نیست، بلکه ابتدای یک روندی بود که الان آن را مشاهده می‌کنید. بعد از ۲۶-۲۷ سال از پذیرش قطعنامه روز به روز زوایای پنهان این پیروزی برایمان نمایان می‌شود. نه اینکه زوایای حماسه؛ حماسه که جای خودش. زاویه پنهان این است که در ایران، در طول ۲۰۰ سال گذشته در هر مقطعی که جنگیدیم یک بخشی از مملکت‌مان را از دست دادیم اما در طول این ۸ سال جنگ تحمیلی علیرغم همه فشارها؛ که اسناد و مدارک آن موجود است که سی و چند کشور به عراق کمک می‌کردند اما یک وجب از خاک مملکت در دست دشمن باقی نماند. من همیشه معتقد بودم که جنگ بین ایران و عراق، جنگ سوم جهانی بوده است، منتهی صدایش را در نیاوردند برای اینکه نخواستند آبروی خودشان برود.

امروز که دارم برای شما صحبت می‌کنم سالگرد کودتای نقاب معروف به نوژه است. اگر دست غیب امام زمان در آن حادثه نبود انصافا در کودتای نوژه شما تصورتان این است که ما کمتر از صد هزار کشته در این مملکت می‌دادیم؟ ما در جنگ چقدر کشته دادیم؟ ۲۳۰هزار نفر. جنگی که هیچ سربازی را نگفتیم که تو به اجبار باید به جبهه بروی. همه اینها زوایای پنهان بود که حضرت آقا در آن جلسه مطرح کردند. در طول این سالها حضرت آقا شاید بیش از صد موضوع مهم و اساسی که هر کدامش می‌توانست یک جنگی بوجود آورد و باعث خجالت یک امت باشد را به گونه‌ای مدیریت کردند که همه آنها باعث افتخار ایران شده است. همین است که ما در این جنگ یک وجب از خاک مان را از دست ندادیم. علیرغم اینکه ما ۴۰ میلیون جمعیت داشتیم هیچ فردی را به زور جبهه نفرستادیم. هیچ فردی را نگفتیم بروید و ما پشت سر شما هستیم. هیچ فردی را مجبور نکردیم که یک بخشی از درآمدش را حتما به جبهه بدهد. هیچ مالیاتی را در این زمینه وضع نکردیم. به هیچ فردی در جنگ مدال ندادیم، به هیچ فردی که فرزند شهید شد به غیر از آن اقلام ضروری که بتواند یک مراسم را برگزار کند بیشتر از این بهش چیزی ندادیم که بگوییم آقا موتور دادیم، ماشین دادیم، خانه دادیم و… هیچ چیز را در زمان جنگ ندادیم. همه اینها پیروزی است. اینها پیروزی هایی هست که حضرت آقا آوردند. من تصورم این است که نقش مقام معظم رهبری در پیروز کردن این جنگ بسیار برجسته بود و حضرت آقا در زمانی که قطعنامه ۵۹۸ پذیرفته شدند، به میان فرمانده گردان ها آمدند تا این دو مطلب را بگویند.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

* بعضا در میان نظامیان رده بالا و سیاسیون این اختلاف وجود دارد که در زمان جنگ تمامی امکانات کشور در اختیار جبهه نبود. شما در آن سالها یک نیروی عملیاتي بودید. نظرتان در این زمینه چیست؟

در آن جلسه‌ای که آیت الله خامنه‌ای به لشگر ما آمدند افرادی به عنوان فرمانده حضور داشتند که چهار سال قبل از پذیرش قطعنامه، جام زهر را دیده بودند. در هیچ لشگری چنین اتفاق نیفتاده بود. در جامعه ما متاسفانه انتقاد سازنده جا نیفتاده است. ما زود از نظر مخالف می‌ترسیم. شاید کسی بابت موضوعی که مخالفت می‌کرده از باب رفاقت  بوده است. آقایان کاظم رستگار و حسن بهمنی افرادی بودند که در قضیه سال ۶۳ با فرماندهی جنگ مخالفت کردند. آنها با چه چیزی مخالفت کردند؟ چرا ما همیشه می‌خواهیم برای هر موضوع به همان موضوع بپردازیم و نمی‌خواهیم گذشته آن موضوع را در بیاوریم. چرا ستاد جنگ در سال ۶۵ ایجاد شد و چرا اعضاء این ستاد بیشتر وقت خود را در دولت می‌گذراندند؟ چرا اهمیت جنگ را به اندازه دشمن نمی‌دانستند؟ اگر در سال ۶۷ قطعنامه پذیرفته شد؛ آیا استارت این کار از قبل نخورده بود؟ چطور ما همه کارهایمان را می‌گوییم باید استارتش را از قبل بزنیم. پذیرش قطعنامه را شما به من بگویید استارتش از کجا خورد؟

* بعد فتح خرمشهر عده‌ای این موضوع را مطرح کردند.

آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب «اوج دفاع» (خاطرات سال ۶۵ آقای هاشمی رفسنجانی) در رابطه با عملیات کربلای ۵ نکاتی را مطرح می‌کند. در آن کتاب به صراحت نوشته شده اولین کسی که موافق پذیرش قطعنامه بود، چه كسي است.

قبل از عملیات کربلای۴ و۵ فرمانده‌هان ما دو دسته شدند. در همين کتاب؛ سال ۶۵، سال سرنوشت ساز از طرف حضرت امام عنوان شده بود. حضرت امام اعلام کرد امسال سال سرنوشت است. اینها آمدند به خاطر اینکه حضرت امام یک همچین مطلبی را مطرح کرده، برآورد کردند که ما باید برای پایان دادن جنگ چقدر نیرو داشته باشیم. به این نتیجه رسیدند که هزار گردان سازماندهی کنند. شما بروید اسناد و مدارک آن زمان را ببینید، آیا ما برای هزار گردان؛ تجهیزات و امکانات مورد نیاز را داشتيم؟ ما که آن موقع موشک تاو و هواپیمای میگ که نمی‌خواستیم. گردان‌هایی که در عملیات کربلای ۵ عمل کردند، گردان‌هایی که آخر جنگ هم جنگیدند این هزار گردان چی داشتند؟ براي اين هزار گردان چادر، کوله پشتی، یقلوی، اردوگاه، آموزش و… می‌خواستیم. این دوستان تعداد هزار گردان را به ۵۰۰ گردان رساندند. بعد۵۰۰ گردان را کردند ۴۰۰ گردان. بعد ۴۰۰ تا را کردند ۲۵۰ گردان. در نهایت هم ۵۰ گردان را در عملیات کربلای ۴ از میان برداشتند و ۲۰۰ گردان را در كربلاي ۵ وارد عمل كردند.

اين همان ۲۰۰ گرداني بود که حسن بهمنی در سال ۶۳ در سپاه منطقه ده (سپاه تهران) جلوی محسن رضایی گفت: نیروهایتان، ۱۵ الي۲۰ نفرش به اندازه یک نیرو کار می‌کند. آموزش‌هایی که به آنها می‌دهید از نظر نظامی در منطقه جنگی کاربری ندارد. نیرویی که ۱۵ روز آموزش می‌بیند چقدر کاربری دارد؟ شما اگر یک موضوع درسی را ۱۵ ساعت بخوانید، می‌توانید بروی سر کلاس و آن را تدریس کنی؟ شما با ۱۵ روزآموزش نظامی که همه آن هم دویدن و از ماشین پایین پریدن باشد، مي‌توانيد نيروي زبده بار بياوريد؟ آقایان حسن بهمنی و کاظم رستگار دو موضوع را به آقای محسن رضایی گفتند. اول موضوع آموزش بود. در ابتدا هم به فرمانده سپاه موضوع را گفتند اما او اين حرف‌ها را قبول نكرد. بعد به آقای هاشمی مراجعه کردند. او گفت: حرف‌هايتان را روي برگه‌اي بنویسد. این دوستان هم مطالب خود را روی کاغذ نوشتند. بعد آقای هاشمی گفت: اسمتان را زیر کاغذ بنویسید.  بچه‌ها گفتند: آقای هاشمی ما اگر اسم‌مان را بنویسیم یعنی سرمان بر باد رفته است. اما با اين حال اسمشان را پايين برگه نوشتند و برگه را به آقای هاشمی دادند. او هم عین برگه را به محسن رضایی داد. فرمانده سپاه هم فهمید حرف‌هایی که بین او و فرماندهانش رد و بدل شده به گوش آقاي هاشمي رسيده است. به همين دليل به حرف آنها ثمر نداد. آقاي هاشمی به بچه‌ها گفت پیش آقاي منتظری بروند و با او طرح مسئله كنند. آنها هم این کار را کردند. در بیت آقای منتظری یکسری آدم‌های خناس حضور داشتند. این افراد از نامه به عنوان یک حربه سوء استفاده کرده و شروع به داد و بيداد عليه امام کردند. امام هم به این دوستان گفتند: من حرف شما را شنیدم؛ اگر بیشتر از این بخواهید بحث را ادامه بدهید، این صدا از حلقوم آمریکا در می‌آید. برای اینکه اطرافیان آقای منتظری بازیچه بودند. این فرماندهان هم به امام گفتند: چشم، سمعا و طاعتا. آقای حسن بهمنی به جبهه رفت و شهید شد. ناصر شیری به جبهه رفت و شهید شد. کاظم رستگار به جبهه رفت و شهید شد. بقیه هم به همین صورت. احمد غلامی، تقی محقق، ابوترابی، بهمن میثمی، بهمن نجفی، محمد فلکی و… همه اینها رفتند و به جنگ ادامه دادند.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

وقتی بعد از پذیرش قطعنامه حضرت آقا به روبروی پادگان دو کوهه آمدند، به ایشان گفتیم: حضرت آقا (البته آن موقع مي‌گفتم آقای خامنه‌ای چون آن موقع رئیس جمهور بودند) در این مدت یک بار یکی از مسئولین به اینجا نیامد تا حال ما را بپرسید و از ما گزارش بخواهد. یک بار مسئولین به ما گفتند که مشکلات مان چیست؟ مسئولين یک بار آمدند مسائل ما را ببینید.

من سه مرتبه در طول جنگ اين حرف را به سه شخص متفاوت زدم. بار اول به آقای موسوی (مسئول عقیدتی سیاسی سپاه در منطقه ده) گفتم. او وقتی به اردوگاه کوثر آمد و با فرمانده گردان‌ها هر کدام یک ساعت صحبت کرد. موسوی با بنده صحبت كرد و از مشكلاتمان پرسيد. در آخر هم یک انگشتر از طرف امام برایم هدیه آورد. گفتند این انگشتر را امام متبرک کرده. من گریه کردم و خیلی هم خوشحال شدم. با این حال گفتم آقای موسوی، شما مرا می‌شناسی. در این مدت یک بار آمدی به من بگویی تو مشکلاتت چیست؟ من که نمی‌خواهم مشکلات خانه و زندگی و زن و بچه‌ام را بگویم. من مي‌خواهم مشکلات جنگ را بگویم.

من اولین نفری هستم که موشک تاو ارتش را از دزدیدم. بیست موشک تاو ارتش را دزدیدیم. عملیات والفجر ۸ که شد یک موشک تاو به ما دادند. به همراه يك استوار ارتشی و یک سرباز كه راننده جيپ بود. ما نقشه کشیدیم و به این استوار گفتيم: تو مرخصی نمی‌خواهی بروی؟ به استواره و سربازش مرخصی دادیم. ما هم موشک تاو را بردیم در پادگان دو کوهه گذاشتیم. استوار كه از مرخصي برگشت، سراغ موشک تاو را گرفت. گفتیم: موشکت را سوار قایق کردیم تا به آن طرف رودخانه ببریم. هواپیما دشمن که بمباران كرد، باعث شد كه موشك  انتهای اروند. او هم گریه می‌کرد و به سرش می‌زد. ما هم به او می‌گفتيم آقا مشکل نیست. برايش نامه‌اي می‌نوشتيم كه به قرارگاه خاتم الانبیاء برود. آقای محسن لسانی هم آن نامه را تایید می‌کرد که به آقای صیاد شیرازی نشان دهند. این كار باعث شد که بقیه هم یاد گرفتند. حالا چرا ما این کار را کردیم؟ برای اینکه موشک های تاو در انبارهای ارتش خاک می‌خود. اما ما در لشگر سیدالشهدا جوان‌هایمان جلوی تانک‌های عراقی داشتند خون می‌دادند. اما دریغ از یک موشک تاو.

روزی که به آقای موسوی گفتم بیایید من مشکلاتم را بگویم. من که نمی‌خواستم بگویم حقوقم کم است. اصلا مسائل شخصی نگفتم. می‎‌خواستم مشکلات جنگ را بگوییم.

مرتبه دوم به آقای محمدی عراقي گفتیم. او گفت: تو چقدر تلخی؟ گفتم: شما مگر نیامدی حال مرا بپرسی؟ به ايشان گفتم تو آمدی دنبال اینکه خودت را مطرح بکنی. نیامده‌ای مشکلات ما را حل بکنی. اگر می‌خواستی مشکلات را حل بکنی آن موقع که معاون شهيد محلاتی بودی احوال ما را می‌پرسيدی. ما فرمانده گردان هستیم و ۴۰۰ الی ۵۰۰ نیرو را به خط مقدم می‎بریم.

سال ۶۷ هم همین حرف را خدمت آقا زدم که شما تا حالا کجا بودید. من حریم خودم را رعایت نکردم. ایشان رئیس جمهور بودند. ايشان هم در جواب من برگشت و گفت: من تا قبل از عملیات خیبر نماینده حضرت امام در جنگ بودم و می‌آمدم به بچه‌های جبهه سرکشی می‌کردم. بعد هم تعداد سفرهای خودشان به جبهه را به ما گفتند که چند بار به غرب و جنوب رفته‌اند. ازآن زمان به بعد که آقای هاشمی رفسنجانی نماینده امام در شورای عالی دفاع شدند، من کاری در این قضیه نداشتم.

حضرت آقا تصورشان این بود که من می‌گویم چرا خود شما تا حالا برای بازدید از جبهه نیامده اید. در صورتي که سئوال من این بود که مسئولین جنگی چرا به رزمنده‌ها سر نمي‌زنند. من خدمت آقا این حرف را زدم، ايشان هم این دو موضوع را مطرح کردند.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

در حاشیه این دو موضوع، این مسئله را مطرح کردند که از خیبر به این طرف ایشان دیگر مسئولیت خاصی در جنگ نداشتند.
ولی من سئوالم این است؛ آیا واقعا اسناد و مدارک نشان می‌دهد که مسئولین همه امکانات را برای جنگ فراهم کردند؟ اگر الان از آقای هاشمی رفسنجانی در این زمینه سوال شود خواهند گفت که ما گونی نداشتیم، سیم خاردار نداشتیم،فلان نداشتیم، بهمان نداشتیم و… این حرف‌ها را می‌زنند.

به همین دلیل من معتقدم که «جام زهر» یک باره نوشیده نشد. من اعتقادی هم به این ندارم که بعد از عملیات بیت المقدس این اتفاق افتاد. می‌خواهم بگویم که بعد از عملیات بیت المقدس زهر داخل این جام ریخته شد. اما جام چطوری تهیه شد؟ افرادی که در آن جلسه با حضرت آقا بعد از پذیرش قطعنامه حضور داشتند، بچه‌هایی بودند که ۴ سال پیش حنجره‌شان را پاره کردند که آقایان این شیوه جنگ غلط است. آقایان حسن بهمنی و کاظم رستگار اين موضوع را گفتند كه آموزش‌ها نظامی ضعیف و تاکتیک‌ها غلط است. چه لزومی دارد که ما در عملیات رمضان که شکست خوردیم دوباره برویم عملیات والفجر مقدماتی را در فکه انجام بدهیم. چه لزومی دارد که وقتی عملیات والفجر مقدماتی را در فکه انجام دادیم، مجددا عملیات والفجر یک را در همان منطقه انجام بدهیم. به همین دلیل وقتی برای انجام عملیات والفجر دو و والفجر چهار به غرب رفتیم موفق شدیم و حداقل آن موتور جنگی در مملکت به تلاطم درآمد و به روشنایی درآمد. اما چرا دوباره برای عملیات خیبر به جنوب رفتیم. خب حاصل عملیات خیبر که آن شد، چرا عملیات بدر را انجام دادیم؟ شما اين موضوعي كه الان مطرح مي‌كنم را از ديگر دوستان بپرسيد؛ اگر دروغ نگفته باشم ۱۰۰ گلوله آرپیجی که شلیک می‌کردیم یک دانه آن به تانک دشمن نمی‌خورد. حالا آن یک گلوله هم که به تانک اصابت می‌کرد، عمل می‌کرد یا نه با خدا بود.

آموزش‌هایمان ضعیف بود، شما یک گردان وارد خط می‌کردید اولین درگیری که می‌شد از این یک گردان نصفشان عقب می‌ریختند و پخش و پلا می شدند. یک گردان را با یکی دو تا بیسیم چطوری هدایت‌شان می‌کردیم؟ تاکتیک‌های جنگی‌مان هم ضعیف بود. در دوره دافوس از آقاي غلامعلي رشید سئوالاتی در این زمینه پرسیدم. آقای رشید گفت: حالا که داری این حرف را می‌زنی، دوره دافوس را گذرانده‌ای، من هم دافوس را دیده ام. در زمان جنگ نه تو دافوس خوانده بودی و نه من.

من می خواهم بگویم بی انصاف نباشیم، تجربه ای که الان داریم در زمان جنگ تحمیلی نداشتيم. آقای رستگار بعد از عملیات خیبر به خاطر اینکه در جنگ و جبهه یک وقفه‌ای ایجادشد نیروها را در پادگان ابوذر جمع کرد. به يكي از نیروها گفت شما که تاریخ می‌دانی برو یک جزوه برای من در این زمینه بنویس، می‌خواهم برای فرمانده دسته‌ها تاریخ درس بدهیم. به شما گفت از تخریب مطالب ناگفته و خوبی می‌دانی؟ در حد اینکه بتوانی فرمانده دسته‌ها و فرمانده گروهان‌ها را آموزش تخریب بدهی برایشان کلاس بگذار. این مربی ها شب‌ها می‌نشستند و با یکدیگر بحث می‌کردند. همین بحث ها و تبادل نظرها به این نتیجه رسید که داریم این مطالب را می‌گوییم. چرا اینجا را غلط انجام دادیم؟ چرا آنجا این اشتباه را کردیم؟ به این نتیجه رسیدیم که ما تاکتیک جنگ را داریم اشتباه انجام می‌دهیم. شما ببینید از فاصله عملیات خیبر تا بدر یکسال است. در این مدت ما چه کار کردیم. شما یک بسیجی را به من نشان بدهید که در این مدت بیشتر از ۱۵ روز آموزش دیده باشد.

می‌خواهم بگویم که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را هیچ وقت فراموش نکنیم که «جام زهر» بود. در آن مقطع که با تدبیر مقام معظم رهبری آن زوایای پنهان پیروزی سر از خاک برداشتند و نمایان شدند، نه اینکه بگوییم این را تبدیل به آن کرد، تبدیل نکرد بلکه نمایان کرد. ما روزی که قطعنامه را پذیرفتیم هرگز فکر نکردیم که آقا ما در طول این ۸ سال یک وجب از خاک مان را از دست ندادیم. ببینید حضرت آقا چه کار کرد. این موارد را نشانمان داد.

من معتقدم که پذیرش قطعنامه پایان جنگ نبود بلکه شروع پیروزی بود. ما بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چه کار کردیم، پیروزی ها را نشان مردم دادیم.

لذا در دیداری که رهبر انقلاب آن روزها با فرماندهان داشتند بر همین دو موضوع تاکید فراوان داشتند و به ما می‌گفتند شما تکلیف‌تان را انجام دادید و امام از شما نگرانی و دلخور ندارد. شما یار امام هستید و این یاوری خودتان را حفظ کنید و پشت امام بمانید. جبهه‌ها را به هیچ وجه خالی نکنید. اگر این کار را کنید حوادث ناگواری بوجود می‌آید. درست بعد از پذیرش قطعنامه هم چنین اتفاقاتی افتاد یعنی دوباره بعد از پذیرش قطعنامه۵۹۸ شما دیدید آن هجومی که اتفاق افتاد و سیل عظیمی از مردم به جبهه رفتند.

روایتی از دیدار آیت الله خامنه‌ای با برخی از فرماندهان نظامی بعد از پذیرش قطعنامه

به هر صورت مسئولین امکانات بهتری را می‌توانستند برای جبهه بیاورند. در طول هشت جنگ تحمیلی چه مقدار امکانات زیاد شد. به امکانات عراقی‌ها نگاه کنید، فاصله بین امکانات ما و امکانات عراق را در سال ۵۹ تا سال ۶۷ مقایسه کنید تا متوجه تفاوت بشوید.

البته مهمترین مشکل از طرف ما، نوع تاکتیک جنگ بود. مشکلات زیادی در نحوه آموزش نیروها داشتیم. اینکه به امام گفتند اگر بخواهیم جنگ را ادامه بدهیم باید این مقدار امکانات داشته باشیم؛ به نظرم زیاد برای روند جنگ اهمیت نداشت. نه اینکه کاملا نداشته باشد، بلکه ما باید نوع تاکتیک جنگ را تغییر می دادیم.

من اعتقاد دارم که یک اجماعی ناثواب به امام دروغ گفتند و این گونه مطرح کردند که هیچ راهی جز پذیرش قطعنامه نداریم و آن انحرافی که از چند سال قبل شروع کرده بودند منجر به آن شد که در انتهای جنگ نیروها را از جنوب به غرب کم اهمیت ببریم و مهم ترین مواضع در جنوب را خالی کنیم تا صدام فاو، جزایر، شلمچه و… را بازپس بگیرد و قدرتی داشته باشد که مجددا تا نزدیکی اهواز پیشروی کند.

ما باید به دنبال این پاسخ گفتن به این سوال باشیم که آن جامی که امام به آن اشاره می‌کنند از چه زمانی تهیه و درون آن زهر ریخته شد.

انتهای پیام/

 

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : آیت الله خامنه‌ای به فرماندهان نظامی درباره قطعنامه ۵۹۸ چه گفت؟, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 258 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:33

 
چهارشنبه 30 تير 1395 :: نويسنده : احمد

 

جنگ از نگاه سربازان صدام

 

صدام به افسرانش دستور خودکشی داد
"وقتی مذاکره به بن‌بست رسید، فرماندهی دستور داد همه خودکشی کنند، فرماندهی این دستور را از قول صدام ذکر می‌کرد. این دستور، افسران را به دو گروه تقسیم کرد."
صدام به افسرانش دستور خودکشی داد

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، از میان کتبی که درباره جنگ هشت ساله ایران و عراق نگاشته شده است خواندن و پردازش بخش‌هایی از خاطرات جنگجویان عراقی و شرح حالی که از آن روزها ارائه می‌دهند خالی از لطف نیست. کتاب "آخرین شب در خرمشهر" نمونه‌ای از این‌گونه کتب است که برگرفته از خاطرات سرهنگ عراقی کامل جابر است. در بخشی از این کتاب در تشریح روزهای پایانی استقرار رژیم بعث در خرمشهر آمده است:

بعد از این‌که نیروهای اسلامی توانستند که گروه‌های پیشرو ما را نابود کنند، تمام نیروی خود را در منطقه به کار گرفتند و همان شب (خود را) از دیوار دفاعی به درون شهر رساندند. در آغاز، نیروهای ما به دلیل ضعف روحیه خود را تسلیم می‌کردند. همین‌ها بودند که ایرانی‌ها را به مناطق مین‌گذاری شده و انبارهای اسلحه و مهمات، همچنین به طرف واحدهایی که نه می‌خواستند تسلیم شوند، نه درگیر، راهنمایی کردند. این وضعیت در تمام طول شب ادامه داشت. هزاران سرباز مضطرب عراقی در خرمشهر به این سو و آن سو می‌رفتند؛ بی‌آن که بدانند چه باید بکنند؟

اما گروهی دیگر از سربازان به همراه افسران با تمام قوا می‌جنگیدند؛ چون فکر می‌کردند اگر اسیر شوند، اعدام خواهند شد. افسران این فکر را در سربازان جا انداخته بودند که اگر از این مهلکه نجات پیدا کردیم، به شما پاداش حسابی خواهیم داد؛ افسرانی که در خرمشهر جنایات زیادی مرتکب شده بودند. سرتیپ خمیس‌الدلیمی به سه زن عرب تجاوز کرد و افسران دیگر نیز همچون او دست به اعمال شنیعی زده بودند. برای همین، از عاقبت خود سخت می‌ترسیدند و می‌دانستند سرنوشتی جز مرگی فجیع در انتظارشان نیست. مقاومت این گروه چند دلیل داشت: «فرار از اسارت، فرار از مرگ، ترس از خشم صدام».

صبح روز 24 اردیبهشت از سوی فرماندهی خرمشهر دستور حمله به نیروهای اسلامی صادر شد که باید در ساعت هفت همان روز انجام می‌گرفت. دستور این بود که واحدهای محاصره شده در خرمشهر، محاصره را درهم بشکنند و به پیشروی ادامه داده، به لشکر هفت – که از شلمچه به سوی خرمشهر عازم بود – بپیوندند. این فرمان در حالی صادر شد که روحیه سربازان ما بسیار ضعیف بود و نسبت به عاقبت جنگ بدبین بودند. هم فرماندهان بر نفرات خود تسلط کافی نداشتند و به دلیل در هم شدن واحدها نمی‌شد سرباز یک گروهان را از سرباز گروهان دیگر تشخیص داد.

از طرف دیگر، در داخل شهر اسلحه و مهمات هم نداشتیم. نفربرها هم از کار افتاده بودند و هیچ‌کس جرئت نداشت آن‌ها را به حرکت درآورد. تفنگ‌ها هم کار نمی‌کرد. سربازانی که تازه به خرمشهر اعزام شده بودند، نه از نقشه شهر اطلاعی داشتند، نه از میدان‌های مین. از نظر نظامی هم این حمله که باید از درون شهر آغاز می‌شد، کار صحیحی نبود؛ چون خرمشهر بیشتر حالت دفاعی داشت تا حالت هجومی. به هر حال، بنا به درخواست فرماندهی دست به حمله زدیم. از ادوات مکانیزه و زرهی هم استفاده کردیم. با این که سربازان نسبت به این جنگ بی‌میل بودند، در برابر تانک‌ها می‌دویدند. تلفات زیادی دادیم؛ درحالی‌که چند متر نتوانستیم بیشتر پیش برویم؛ چون نیروهای اسلامی راه‌ها را بسته بودند. به سرگرد عبدعلی حسین‌العبودی که فرمانده گردان سوم از تیپ 44 بود، گفتم: «تکلیف چیست؟»

سرگرد به گریه افتاد و گفت: «اگر تسلیم نشویم، همه نابود می‌شویم.» یک ساعت بعد که به قرارگاه رسیدم، با جسد او مواجه شدم. می‌گفتند که او خودکشی کرده، تیری به سرش اصابت کرده بود، باور نکردم. ستوان خالد الدلیمی هم گفت: «یکی از سربازها او را کشت؛ چون نمی‌خواست خود را تسلیم کند.»

نزدیک ساعت یک، تانک‌های نیروهای اسلامی به سوی مناطق استقرار ما پیشروی کردند که با آتش سلاح‌های ما مواجه شدند. آن‌ها هم نیروهای محاصره شده ما را هدف آتش قرار دادند. در این محل، پناهگاه بزرگی وجود داشت که تمام افسران رده بالا در آن جمع شده بودند و اگر یک موشک ایرانی به آن اصابت می‌کرد، مصیبتی بزرگ بر ما وارد می‌شد. نیروهای ایرانی هم از این پناهگاه آگاهی کامل داشتند و سعی می‌کردند به سوی این پناهگاه شلیک نکنند؛ چون از نیروی موجود در آن با خبر بودند و می‌خواستند این گروه را به اسارت درآورند.

پس از این درگیری، ایرانی‌ها با بلندگو از افسران خواستند خود را تسلیم کنند. سپس یکی از آن‌ها که به زبان عربی مسلط بود، به پناهگاه آمد و با افسران به گفت‌وگو نشست.

این افسران پیش‌تر با لشکر 11 تماس گرفته کسب تکلیف کرده بودند. به آن‌ها دستور داده شده بود تسلیم نشوند. وقتی مذاکره به بن‌بست رسید، فرماندهی دستور داد همه خودکشی کنند، فرماندهی این دستور را از قول صدام ذکر می‌کرد. این دستور، افسران را به دو گروه تقسیم کرد:

1-  گروه اول به فرماندهی سرهنگ ستاد ناظم‌الخیاط که تصمیم گرفتند خود را به نیروهای اسلامی تسلیم کنند.

2-  گروه دوم که آمادگی خود را برای مقاومت تا دم مرگ اعلام کردند.

رهبری این گروه به عهده سرگرد ستاد دخیل ابراهیم و سرهنگ دوم ستاد قحطان ابراهیم بود. اما سرتیپ ستاد خمیس مخیلف عبدالرحمن، بین این دو گروه سرگردان مانده بود و نمی‌دانست چه تصمیمی بگیرد. پس از این که سرباز ایرانی بدون گرفتن جواب قطعی برگشت، افسران، سرهنگ ستاد ناظم‌الخیاط را مزدور و پشتیبان نیروهای اسلامی معرفی کردند و مدعی شدند که او باعث شده آن‌ها به محاصره نیروهای اسلامی درآیند.

سرگرد دخیل با فرماندهی تماس گرفت و آنان را از شرایط موجود آگاه کرد. فرماندهی عراق برای دفاع از افسران محاصره شده، تعدادی قایق از منطقه ام‌الرصاص به بندر فرستاد؛ اما قایق‌ها نتوانستند کاری از پیش ببرند. تعدادی از آن‌ها غرق شدند و تعدادی دیگر نتوانستند خود را نجات دهند. فرماندهی، یک هلی‌کوپتر حاوی مهمات و مواد‌ غذایی به منطقه اعزام کرد؛ اما این کمک‌ها به دست نیروهای اسلامی افتاد. آن گروه از افسران که در آغاز موافق تسلیم نبودند، از حرف خود برگشتند و خواستند خود را تسلیم کنند. این هنگامی اتفاق افتاد که نیروهای ایرانی بندر را به طور کامل تصرف کردند و قوای زرهی ایرانی اطراف پناهگاه را محاصره کرد. در این پناهگاه، به جز چند افسر رده‌بالا، فرماندهان گردان و خبرنگاران، اسناد محرمانه، نقشه‌های میدان‌های مین و نقشه‌های دفاعی شهر نیز نگه‌داری می‌شد. در یکی از این اسناد آمده بود که اگر شهر به تصرف نیروهای اسلامی درآمد، باید با خاک یکسان شود و نیروها برای تخریب شهر هیچ ابایی حتی از بکارگیری سلاح‌هایی که از سوی مجامع بین‌المللی تحریم شده است، نداشته باشند.

مهم‌ترین نتایج درگیری روز 23 اردیبهشت این‌هاست:

1-  آزادی خرمشهر و مناطق اطراف آن، همچنین تصرف زمین‌هایی به مساحت هزاران هکتار و تصرف نخلستان‌های خرما.

2-  اسارت نزدیک به 20 هزار نیروی عراقی که 500 نفر آن‌ها افسران رده‌بالا بودند.

3-  غنایم جنگی بی‌شماری که به دست ایرانی‌ها افتاد. عبارت‌اند از: اسلحه و مهمات، نفربرهای نظامی، نفربرهای مکانیزه، توپ زرهی، خمپاره‌انداز و دستگاه‌های بی‌‌سیم.

4-  شکست نظامی، شکست سیاسی را در پی داشت.

5-  میلیون‌ها دلار خسارت به عراق وارد آمد.

6-  لشکرها و گردان‌های زیر در این جنگ نابود شدند:

1-  لشکر 3

2-  تیپ 48

3-  تیپ113

4-  تیپ 44

5-  تیپ 338

6-  تیپ 417

7-  تیپ 605

8-  تیپ 9 مرزی

9-  تیپ 10 مرزی

10-  تیپ نیروهای ویژه

11-  تیپ 28

12-  تیپ 92

13-  تیپ مستقل مرزی

14-  تیپ 33 نیروهای ویژه

15-   تیپ تکاور از لشکر11

16-  نیروی مردمی محور نجف

17-  تیپ 2 پیاده‌نظام

18-  تیپ 106پیاده‌نظام

19-  تیپ 10 زرهی

20-  تیپ 17 زرهی

21-  تیپ 12 زرهی

22-  تیپ 30 زرهی

23-  تیپ 53 زرهی

24-  تیپ پیاده 24 نظام مکانیزه

25-  تیپ 49 پیاده نظام

26-  گروهان تکاور لشکر دوم

نیروهای اسلامی در این روز وارد خرمشهر شدند. نخست سپاهی‌ها آمدند. سپس تیپ زرهی و کامیون‌ها وارد شدند. سربازان عراقی، خود را در کوچه‌ها، خیابان‌ها و خانه‌ها پنهان می‌کردند. عده‌ای از آن‌ها در همان حال، طلا، نقره و بسیاری اشیای دیگر را به سرقت می‌بردند؛ بی‌آن‌که بدانند آن‌ها را کجا مخفی نگه دارند. سربازان در پی پناهگاه به این سو و آن سو می‌دویدند؛ در حالی که گلوله ایرانی‌ها دنبال آن‌ها بودند، به پشت جبهه ایرانی‌ها منتقل می‌شدند. لباس‌های‌شان پاره شده بود، بدون کفش بودند و خون از بدن‌های زخمی‌شان جاری بود. عده‌ای از افسران رده‌بالا هم که درجه نظامی خود را پنهان کرده بودند، سعی می‌کردند از این وضع فرار کنند.

در روز 24 اردیبهشت ایرانی‌ها توانستند به‌طور کامل شهر را به تصرف درآوردند. خبر سقوط خرمشهر، ضربه سنگینی بر فرماندهی ما به شمار می‌رفت؛ چون خرمشهر، برگ برنده فرماندهی عراق بود. عبدالجواد ذنون – مسؤول اطلاعات نظامی – در مورد خرمشهر گفته بود:

با داشتن خرمشهر می‌توانیم تمام گفت‌وگوهای آینده را به نفع خود تمام کنیم. اما نیروهای اسلامی با نقشه‌های خود دنیا را غافلگیر کردند؛ چون ما هرگز فکر نمی‌کردیم نیروهای ایرانی از سمت شمال پیشروی کنند؛ به‌ویژه از راه عبوری شماره یک؛ چون این منطقه – منطقه طاهری – پوشیده از آب بود. ما فکر نمی‌کردیم ایرانی‌ها از سمت خاکریز میانی به ما حمله کنند؛ چون در این منطقه بهترین تیپ‌ها مستقر بودند. نکته دیگر این‌که منطقه پوشیده از مین و سیم‌های خاردار و آب بود؛ طوری که این دو محور، در نقشه‌های نظامی ثبت نشده بود. ما که گمان می‌کردیم ایرانی‌ها از طرف کارون حمله می‌کنند، تمام امکانات خود را در این منطقه مستقر کردیم؛ اما غافلگیر شدیم.»

ایرانی‌ها در مخفی نگه‌داشتن راه عبوری خود موفق بودند؛ طوری که راه‌های عبوری آن‌ها دور از چشم نیروهای ما - چه زمینی و چه هوایی – بود. بر همین اساس، توپخانه ما هم نتوانست نقش فعالی داشته باشد. همچنین ایرانی‌ها توانستند پل‌های نظامی خود را از چشم ما مخفی نگه دارند. آن‌ها این پل‌ها را همسطح آب ساخته بودند.

ایرانی‌ها در آغاز پیشروی خود بسیار موفق عمل کردند و توانستند بدون درگیری شدید، تا جاده اهواز – خرمشهر پیش بیایند. سپس نیروهای خود را جمع کردند و توانستند در منطقه خاکریز میانی، ضربه سنگینی بر نیروهای ما وارد آوردند.

در 24 اردیبهشت پس از سقوط خرمشهر، عده‌ای از واحدهای ما توانستند فرار کنند. من سوار یک نفربر شدم که در آن جسد تعدادی افسر قرار داشت. اجساد را از نفربر بیرون انداختم و حرکت کردم و خود را با آن‌که ایرانی‌ها همه جاده‌ها را بسته بودند، تا نزدیکی اروندرود رساندم. درجه نظامی‌ام را کندم. در راه به تعدادی سرباز برخوردم که آن‌ها را هم سوار کردم. سربازها فکر می‌کردند من هم سربازم. برای همین، در طول راه به افسرها دشنام می‌دادند و آنان را لعنت می‌کردند. یکی‌شان گفت: «این سگ‌ها بودند که باعث درگیری ما شدند!»

وقتی به کنار اروندرود رسیدیم، به آنان گفتم: «تمام راه‌ها توسط نیروهای ایرانی بسته شده!»

یکی از سربازها گفت: «پس باید از اروندرود بگذریم.»

گفتم: «من شنا بلد نیستم»

یکی‌شان گفت: «ما کمکت می‌کنیم.»

لباس‌های‌مان را در آوردیم. ناگهان یک موشک به نفربر اصابت کرد و آن را منهدم کرد. شروع کردیم به شنا کردن، گلوله‌های دو طرف از بالای سرمان رد می‌شد. برزخ عجیبی بود! گلوله خمپاره‌ای در نزدیکی ما منفجر شد و یکی از سربازها را بلافاصله غرق کرد. بعد از یک ساعت، به آن سوی اروندرود رسیدیم. همه نیروهای ما در حال عقب‌نشینی بودند، هیچ‌کس به فکر دیگری نبود. زخمی‌ها به حال خود رها شده و کشته‌ها با سلاح خود در میان گل‌ولای افتاده بودند. تعدادی نفربر، سلاح و مهمات را به مناطق دیگر انتقال می‌داد، خود را داخل یکی از آن‌ها انداختم که با سرعت زیاد حرکت می‌کرد، نمی‌دانستم کجا می‌رود، عده‌ای سرباز میان در میان مهمات مشروب می‌خوردند. در منطقه النشوه، نفربرها و سربازان زیادی جمع شده بودند؛ چون در آن‌جا فقط یک راه عبور وجود داشت که همه می‌خواستند از آن عبور کنند.

به هر حال، نفربر ما حرکت کرد. خور را خالی از حس و حیات احساس می‌کردم و آرزو می‌کردم کاش موجودی بی‌جان بودم تا از دست حکومت صدام در امان بمانم. به النشوه رسیدیم، عده‌ای سرباز در اطراف قرارگاه بودند. سرهنگ علی حنتوش به من گفت: «خدا رو شکر که شما سالم هستید؛ چرا که ما نام شما را در لیست مفقودالاثرها نوشته‌ایم.»

در روز 26 اردیبهشت، تمام تیپ‌هایی که سالم مانده بودند، عقب‌نشینی کردند. روز بسیار بدی بود؛ چون فرماندهی نظامی دستور اعدام تعداد زیادی از افسران را صادر کرد. سرهنگ احمد به دلیل زخمی شدن با عصا راه می‌رفت. به من گفت: «آرزو داشتم فرمانده منطقه باشم، اما مین به من خیانت کرد.»

«لبخندی زدم و گفتم: فکر می‌کنم نشان شجاعت برای ما خیلی زیاد است.» او برایم تعریف کرد:

هنگام توزیع نشان شجاعت، صدام گفت: «من از مقاومت شما در خرمشهر راضی نیستم، این نشانه‌ها برای سرپوش گذاشتن به تلفات ما در مقابل افکار عمومی است، کاش کشته می‌شدید و عقب‌نشینی نمی‌کردید.» او خشمگین به ما نگاه می‌کرد. بعد به طرف‌مان تف انداخت و گفت:

«چهره ما و چهره تاریخ را سیاه کردید. چرا از سلاح‌های شیمیایی استفاده نکردید؟ من آرام نمی‌شوم تا روزی که سرهای شما را زیر چرخ تانک‌ها ببینم.» صدام حرف‌های زیادی زد که همه‌ی آن‌ها را نمی‌توانم بازگو کنم. در این هنگام، به سنگدلی صدام پی بردم. شاید در آن زمان خواست خدا همراه ما بود که توانستیم از چنگ صدام نجات پیدا کنیم. چرا که او به حدی ناراحت و عصبی بود که لیوان آبی که در دستش بود، بر روی میز کوبید و ذرات خورد شده‌ی لیوان به سمت ما پاشید. سپس یکی دیگر از لیوان‌های مقابل خود را روی میز کوبید که خرده‌های آن در سالن پخش شد. بعد فریاد زد: «ای وای، خرمشهر از دست رفت! دیگر چطور می‌توانیم آن را پس بگیریم؟» در این موقع، سرتیپ ستاد ساجت‌الدلیمی برخاست و گفت: «ببخشید قربان...» صدام خشمگین به او نگاه کرد و گفت: «خفه ‌شو احمق ترسو! همه‌تان ترسویید و باید اعدام شوید!»

من خود را برای مرگ آماده کردم و در دل گفتم: ای کامل، ای پسر جابر، امشب خواهی مرد و جسدت هم گم و گور خواهد شد.

صدام فریاد زد: «چرا به آن‌ها شیمیایی نزدید؟»

یکی از افسران گفت: «قربان، در این صورت، سلاح شیمیایی بر سربازان خودمانم اثر می‌کرد؛ چون ما نزدیک دشمن بودیم.»

صدام فریاد زد: «به درک! آیا خرمشهر مهم‌تر بود یا جان سربازان، ای مردک پست؟!»

او یکسره دشنام می‌داد؛ آن‌قدر که به این نتیجه رسیدم این مرد بویی از آدمیت نبرده است. وقتی سرتیپ ستاد نبیل‌الربیعی شروع به صحبت کرد، فکر کردم صدام او را می‌بخشد؛ اما تا صحبت‌های او تمام شد، صدام کفش خود را درآورد و به طرف او پرتاب کرد، کفش او تا میان صف افسران رفت. محافظان بعدا کفش را به صدام برگرداندند.

او در پایان سخنانش گفت: «من در مقابل خود مرد نمی‌بینم؛ به خدا قسم که همه‌‌تان از زن کم‌ترید. زن‌های عراقی از شما برترند.»

باز به صورت ما تف انداخت و رفت. محافظانش شروع کردند ما را با چوب زدن؛ این در حالی بود که افسران عالی‌رتبه گریه می‌کردند و می‌گفتند: «زنده‌باد صدام!»

بعد از پایان جلسه، محافظین صدام، ما را ترسو خواندند و به ما دشنام دادند. با خود گفتم: ترسو کسی است که از میدان نبرد فرار کند؛ شما ترسویید که در هیچ نبردی شرکت نکرده‌اید.

در راه بازگشت به خانه که در منطقه زبونه بغداد است، شنیدم که مردم از پیروزی نیروهای اسلامی و شکست ارتش ما سخن می‌گویند. روزنامه‌ها هم نوشتند که ارتش ما به دستور فرماندهی از خرمشهر عقب‌نشینی کرد. این تبلیغ به حدی گسترده بود که افکار عمومی مردم را متوجه خود کرد و مردم این گفته را باور کردند.

با خود گفتم: نجات واقعی در فرار از جنگ نیست؛ بلکه در رهایی از نشان شجاعت است که برای من حکم نشان مرگ را دارد.

 

 

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 21:31

 

 

 

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی

مسئول نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری

 

در امور حج و زیارت خراسان شمالی

 

وامام جمعه موقت شهرستان بجنورد

مرکزاستان خراسان شمالی/تصاویر

 

 

 

 

Image result for ‫حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضلی، امام جمعه موقت بجنورد‬‎

Image result for ‫حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضلی، امام جمعه موقت بجنورد‬‎Image result for ‫حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضلی، امام جمعه موقت بجنورد‬‎

 
 

Image result for ‫حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضلی، امام جمعه موقت بجنورد‬‎

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی,تصاویر, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 215 تاريخ : دوشنبه 28 تير 1395 ساعت: 22:04

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی/تصاویر

حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی مسئول نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در امور حج و زیارت خراسان شمالی وامام جمعه موقت شهرستان بجنورد مرکزاستان خراسان شمالی/تصاویر
ادامه مطلب : حجت الاسلام والمسلمین محمدرضاابوالفضلی کریزی/تصاویر

 

بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : طرف مقابل برجام را پاره کند ما آن را به آتش می‌کشیم, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 200 تاريخ : دوشنبه 28 تير 1395 ساعت: 22:03

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استان ها > خراسان شمالی

 

 

 

زمان : ۱۳۹۵/۴/۲۸ - ۰۹:۲۱
شناسه خبر: ۴۳۸۶۲۰
 
 
 
 
 
 
 
 
هم‌زمان با هفته حج؛
 
 
یادواره شهدای حج در خراسان شمالی برگزار می‌شود
 
 
 
نماینده بعثه مقام معظم رهبری در مدیریت حج و زیارت خراسان شمالی از برگزاری نخستین یادواره شهدای حج استان، همزمان با هفته حج امسال به میزبانی بجنورد خبر داد.

  به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی،  حجت‌الاسلام محمدرضا ابوالفضلی، نماینده بعثه مقام معظم رهبری در مدیریت حج و زیارت استان خراسان شمالی، شامگاه یکشنبه در مجمع عمومی سالیانه شرکت مرکزی خدمات زیارتی خراسان شمالی که در محل مدیریت حج و زیارت استان برگزار شد، با اشاره به اهمیت مراسم محوری اربعین، اظهار کرد: باید برای برگزاری باشکوه مراسم پیاده‌روی اربعین همه کمر همت ببندند؛ چرا که مسأله مراسم اربعین حیثیتی، سیاسی و عبادی بوده و رهبر معظم انقلاب نیز بر برگزاری باشکوه این مراسم تأکید زیادی دارند.

 

وی افزود: باید مدیران و مجموعه حج و زیارت استان دقت داشته باشند که بحث اربعین امسال ویژگی خاصی دارد؛ زیرا از یک‌ طرف مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده و از سوی دیگر امروز مسأله اربعین تنها یک موضوع عبادی و زیارتی نیست بلکه یک برنامه سیاسی است.

 

حجت‌الاسلام ابوالفضلی ادامه داد: مردم پارسال با حضور باشکوه خود در مراسم اربعین در کربلای معلی توانستند دشمنی‌های داعش و هم‌پیمانان آن‌ها را خنثی کرده و آن‌ها را عقب برانند به‌گونه‌ای که بسیاری از موفقیت‌های به‌ دست‌ آمده در برابر این گروه تروریستی در اثر این گردهمایی باشکوه بود.

 

امام جمعه موقت بجنورد با تأکید بر اینکه باید امسال حضور مردم در مراسم اربعین باشکوه‌تر و بیشتر باشد، تصریح کرد: باید همه در صحنه باشیم و هر کس در هر کجا که قرار دارد نسبت به تشویق و ترغیب مردم برای حضور باشکوه در مراسم محوری پیاده‌روی اربعین همت کند.

 

وی با اشاره به اینکه از طرف دیگر بایستی نسبت به خدماتی که زائران نیاز دارند همکاری و هماهنگی لازم را داشته باشیم، ادامه داد: در این مراسم مردم عراق میزبان اصلی زائران هستند اما نیاز مبرمی به همکاری ما دارند.

 

حجت‌الاسلام ابوالفضلی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به هفته حج امسال، اظهار کرد: امسال حتماً مراسم هفته حج را خواهیم داشت؛ از این‌ رو همه باید خود را برای برگزاری مراسم هفته حج امسال با رویکرد متفاوت آماده کنند.

 

به گفته وی، در مراسم هفته حج امسال مستندات و شواهد کم‌کاری رژیم آل سعود در برگزاری مراسم حج، برای مردم و مخاطبان تشریح و تبیین می‌شود.

 

حجت‌الاسلام ابوالفضلی خاطرنشان کرد: در هفته حج امسال به جای دیدار مدیران و روحانیان حج با رهبر معظم انقلاب، خانواده شهدای منا با رهبری دیدار کرده و پیش از آن نیز با رییس جمهور دیدار خواهند داشت.

 

وی همچنین از برگزاری یادواره شهدای حج در خراسان شمالی همزمان با هفته حج و با همکاری مدیریت حج و زیارت، بنیاد شهید و سایر نهادهای مرتبط خبر داد و افزود: سال گذشته در فاجعه منا 15 نفر از زائران خراسان شمالی به شهادت رسیدند و امسال تلاش می‌شود با استفاده از این همایش مشکلات احتمالی خانواده‌های معزز این شهدا پیگیری و رفع شود.

 

گفتنی است، استان خراسان شمالی در شمال شرق کشور بیش از 935 هزار نفر جمعیت دارد و پیش از وقوع حوادث اسف‌بار حج در عربستان، همه‌ ساله از این استان قریب به 8 هزار نفر به حج عمره، حدود 700 نفر به حج تمتع و افزون بر 7 هزار نفر به عتبات عالیات اعزام می‌شدند./9314/202/ب2

 
بررودکریز...
ما را در سایت بررودکریز دنبال می کنید

برچسب : یادواره شهدای حج در خراسان شمالی برگزار می‌شود, نویسنده : Ahmad barrud بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 28 تير 1395 ساعت: 22:02